نقاط تماس برند یا Brand Touch points محل هایی هستند که برندها با مشتریانشان ارتباط برقرار می کنند. از جمله این نقاط می توان به بسته بندی محصول، محل عرضه (فروشگاه)، وبسایت، اقلام اداری (کارت ویزیت، سربرگ و..)، شبکه های اجتماعی، ایمیل، بیلبورد و… اشاره کرد. به سادگی می توان گفت هر محل فیزیکی یا مجازی که برندها از طریق آن با مخاطب ارتباط برقرار می کنند و فرصت ارسال پیام و حرف خود را دارند یک نقطه تماس محسوب می گردد. واضح است که طراحی این نقاط از جمله موارد بسیار مهم برای انتقال صحیح هویت یک برند به مخاطبان و درگیرسازی و خلق تجربه ای خوشایند است که لازم است صاحبان و مدیران یک برند برای آن برنامه ریزی و هدف داشته باشند.
گروه مشاوره بین المللی Hello Futuree مدلی برای برنامه ریزی و انتخاب نقاط تماس اثرگذارتر، ارئه کرده است که در ادامه نحوه استفاده ازین مدل را باهم می خوانیم.
باید توجه داشت که فناوری های جدید و استراتژی دیجیتال مارکتینگ در سال های اخیر نحوه تعامل مخاطبان را با برندها به شدت دستخور تغییر کرده است. مشتریان غالبا از طریق نقاط تماس نظیر وبسایت، اپلیکیشن ها، تبلیغات بنری، شبکه های اجتماعی و… با برندها در ارتباط هستند. اما انتظارات بالای مشتریان امروزه شرکت ها را مجبور به خلق تجربیاتی نو در تمامی پلتفرم ها با نوآوری هایی که روز به روز پیچیده تر می شوند، کرده است. به طوری که امروزه این مشتریان هستند که تصمیم می گیرند چطور و در چه زمانی با کالا و خدمات ارائه شده ارتباط برقرار کنند.
بخواهیم یا نخواهیم این تغییرات روش ها و استراتژی های بازاریابی سنتی را بلا استفاده کرده و بازاریابان را مجبور به استفاده از شیوه های نوین کرده است. گروه مشاوره بین المللی Hello Future پس از جلسات فراوان با کارفرمایان و صاحبان کسب و کار و بررسی انتظارات مشتریان آنها چشم انداز جدیدی از رسانه را ترسیم می کند که آن را تحت عنوان مدل ماتریس نقاط تماس برند “The Brand Touch point Matrix” منتشر کرده است.
این مدل ابزاری است جهت برنامه ریزی کاربردی تر فضای رسانه ای که باعث می شود درک درست تری از چگونگی رفتار یک برند پیدا کنیم. مدل ماتریس نقاط تماس برند بر پایه ی این فرض بنا شده که هر نقطه تماس (یا تعامل میان برند و مخاطبان آن) ویژگی های مشخصی دارد که آن را برای بکارگیری در شرایط خاصی مفید می سازد.
محور افقی: در محور افقی این مدل نقاط تماس بر اساس میزان زمانی که مخاطب با آنها درگیر و در ارتباط است مرتب می شوند. به این شکل که هر چه به طرف راست نمودار می رویم نقاط تماسی بیشتر دیده می شوند که تعامل مشتری با آنها در مدت زمان بیشتری انجام می شود و هر چه به طرف چپ نمودار می رویم نقاط تماسی قرار می گیرند که در زمان کمتری در تماس و تعامل با مشتری قرار دارند.
محور عمودی: در محور عمودی نقاط تماس برند بر اساس اینکه آنها به چه میزان فراگیر و همگانی هستند قرار می گیرند. به بیان دیگر در بالای این ماتریس نقاط تماس به صورت شخصی سازی شده تر قرار دارند و در پایین ماتریس نقاط تماسی که برای همه افراد یکسان می باشند، قرار می گیرند.
برای مثال یک تبلیغ تلویزیونی ۳۰۰ ثانیه ای با طیف گسترده ای از مخاطبان ارتباط برقرار می کند در حالی که یک کلوپ محلی بازی با طیف خاصی از افراد تعامل دارد که البته هر دوی اینها می تواند برای شرکت بسیار ارزش آفرین و سودآور باشد.
البته در نظر داشته باشید که برای هر کسب و کاری باید نقاط تماس آن ابتدا بررسی و تحلیل شود و جای درست آن روی این ماتریس مشخص شود. تصویر بالا نمونه ای از این چینش است.
نظرات خود را در وبلاگ کانون تبلیغاتی کروشه با ما در میان بگذارید .