رقبا را زیر نظر دارد، رفتار مشتریان را بررسی میکند و حواسش به کمپینهای تبلیغاتی و نتایجشان است. این کارها فقط بخشی از وظایف روزمره یک مارکتر هستند که در دنیای «مارکتینگ» فعالیت میکند. مارکتینگ، مجموعهای از فعالیتها است و هدفش شناخت نیاز مشتریان و ارائه بهترین راهحل برای برطرف کردن آن نیاز است. مارکتینگ دنیای بسیار وسیعی دارد و نقشها، وظایف و مسیرهای شغلی مختلفی برای آن تعریف شدهاند. در این مطلب از مجله کروشه به مفهوم مارکتینگ، تفاوت آن با بازاریابی سنتی، وظایف مارکتر و موضوعات جذاب آن میپردازیم.
تعریف مارکتینگ و تفاوت آن با تبلیغات و فروش
مارکتینگ (Marketing) یا بازاریابی، فرایندی است که یک کسبوکار از طریق آن، محصولات یا خدماتش را به مشتریان معرفی و عرضه میکند. به زبان سادهتر، بازاریابی یعنی نیازهای مشتریان را بشناسید و راهکارهایی برای پاسخ به آنها طراحی کنید. هدف از مارکتینگ، افزایش فروش و درآمد است.
تفاوت مارکتینگ با تبلیغات و فروش
مارکتینگ معمولاً با تبلیغات و فروش اشتباه گرفته میشود؛ اما هرکدام جایگاه خاص خود را دارند. تبلیغات بخشی از مارکتینگ است که بر معرفی و اطلاعرسانی تمرکز میکند. از طرفی، فروش فقط مرحله آخر است که به عرضه محصول یا خدمات منجر میشود.
در جدول زیر، با تفاوتهای این 3 مفهوم آشنا میشوید:
موضوع مقایسه | مارکتینگ | تبلیغات | فروش |
تعریف | شناخت نیازها و ایجاد ارزش برای مشتریان | معرفی محصول یا خدمت به مخاطب | تبادل محصول یا خدمات در برابر پول |
هدف اصلی | ایجاد ارتباط و ارزش بلندمدت | جلب توجه و آگاهی | تبدیل مشتری به خریدار |
دامنه فعالیت | بسیار گسترده (تحقیقات بازار، محصول، استراتژی، برندینگ و غیره) | محدود به رسانهها و پیامها | محدود به معامله مستقیم |
مارکتینگ یا بازاریابی توسط چه کسی ابداع شد؟
مارکتینگ به شکلی که امروز میشناسیم، در طول قرنها تکامل پیدا کرده است؛ از سیستمهای ساده دادوستد و مبادله کالا تا استراتژیهای پیچیده و فناوریهای جدید. بنابراین نمیتوان یک مخترع مشخص برای آن معرفی کرد. با این حال، پیشگامانی مثل فیلیپ کاتلر نقش بسیار بزرگی در شکلگیری مارکتینگ مدرن ایفا کردهاند.
چرا مارکتینگ، Marketing نامیده میشود؟
واژه “Marketing” از کلمه “Market” گرفته شده است؛ به معنیِ عرضه یک محصول به بازار. این مفهوم همه فعالیتهایی مثل تبلیغات، فروش و تحویل کالا یا خدمات به مصرفکنندگان یا سایر کسبوکارها را در بر میگیرد. در واقع، مارکتینگ یعنی همه کارهایی که باعث میشوند، یک محصول از کارخانه یا فروشگاه به دست مشتری برسد.
اما ریشه این کلمه حتی عمیقتر است؛ واژه “Marketing” از لغت لاتین “Mercatus” گرفته شده که به معنای «بازار» یا «تجارت» است. این واژه بعدها در زبان فرانسوی قدیم به شکل “Marchieting” درآمد و به معنای خریدوفروش در بازار بود. سرانجام، اصطلاح “Marketing” به معنای امروزی آن در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و همزمان با انقلاب صنعتی شکل گرفت.
جهت دریافت خدمات دیجیتال مارکتینگ همین حالا با کروشه تماس بگیرید!
نگاهی مختصر به انواع مارکتینگ
مارکتینگ یک مفهوم یکدست و ثابت نیست و روشها و رویکردهای گوناگونی دارد. هر کدام از این روشها متناسب با هدف، بازار و نوع محصول یا سرویس استفاده میشوند. در جدول زیر با مهمترین انواع مارکتینگ در یک نگاه آشنا میشوید:
انواع مارکتینگ | معرفی مختصر | مثالِ آشنا! |
Traditional Marketing
(مارکتینگ سنتی) |
تبلیغات از طریق رسانههای سنتی مثل تلویزیون، رادیو و بیلبورد | تبلیغات تلویزیونی پفک نمکی یا بیلبورد ایرانسل در اتوبان |
Digital Marketing
(دیجیتال مارکتینگ) |
بازاریابی در بستر آنلاین و شبکههای اجتماعی | کمپین اینستاگرامی دیجیکالا یا تبلیغات گوگل ادز |
Content Marketing
(بازاریابی محتوایی) |
جذب مشتری با محتوای ارزشمند | وبلاگ اسنپفود یا ویدئوهای آموزشی آپارات |
Inbound Marketing
(مارکتینگ درونگرا) |
جذب طبیعی مشتری با محتوا و تجربه کاربری | وبلاگ علیبابا برای آموزش سفر و جذب لید |
Outbound Marketing
(مارکتینگ برونگرا) |
معرفی مستقیم محصول از طریق تبلیغات یا تماس | تبلیغات تلفنی بیمه یا پیامکهای تبلیغاتی |
Guerilla Marketing
(مارکتینگ چریکی) |
طراحی و راهاندازی کمپینهای خلاقانه و کمهزینه | دیوارنویسی خلاقانه برندهای نوپا در شهر |
Brand Marketing
(برند مارکتینگ) |
ساخت و تقویت هویت برند | کمپین برندینگ همراه اول با شعار «هیچکس تنها نیست» |
Event Marketing
(ایونت مارکتینگ) |
تبلیغ برند از طریق رویدادها | حضور کاله در نمایشگاه مواد غذایی یا جشنواره قهوه |
Influencer Marketing
(اینفلوئنسر مارکتینگ) |
همکاری با اینفلوئنسرها مثل شاخهای اینستاگرامی! | تبلیغ محصولات زیبایی توسط اینفلوئنسرهای اینستاگرام |
Referral Marketing
(بازاریابی ارجاعی) |
جذب مشتری از طریق معرفی مشتریان فعلی | تخفیف «معرفی دوستان» در اسنپ |
B2B Marketing
(بازاریابی B2B) |
فروش خدمات یا محصولات یک شرکت به شرکت دیگر | خدمات نرمافزاری حسابداری برای شرکتها |
B2C Marketing
(بازاریابی B2C) |
فروش مستقیم از کسبوکار به مصرفکننده نهایی | فروش پوشاک در فروشگاه اینترنتی بامیلو |
Conversational Marketing
(بازاریابی مکالمهای) |
تعامل مستقیم با مشتری | چتبات بانک ملت یا پشتیبانی آنلاین دیجیکالا |
Behavioral Marketing
(مارکتینگ رفتاری) |
هدفگیری بر اساس رفتار کاربر | نمایش تبلیغ کفش پس از جستوجوی آن در گوگل |
آشنایی با چارچوبهای پایهٔ مارکتینگ
مارکتینگ بدون چارچوب هیچ ساختاری ندارد و به نتیجه خاصی نمیرسد. در ادامه، 3 چارچوب پایهای مارکتینگ را بررسی میکنیم که نقش مهمی در طراحی استراتژیها دارند:
1. STP بازاریابی: تقسیمبندی، هدفگیری، جایگاهیابی
STP یکی از مهمترین چارچوبهای بازاریابی است که کسبوکارها با کمک آن، ابتدا بازار را به بخشهای مختلف تقسیم میکنند. بخش تقسیمبندی (Segmentation) با حرف S مشخص میشود. سپس بهترین بخش بهعنوان هدف انتخاب میشود؛ یعنی حرف T (Targeting). در نهایت، جایگاه برند در ذهن مشتری مشخص میشود که حرف P (Positioning) نماینده آن است. فرایند STP باعث میشود که پیامِ بازاریابی کاملاً دقیق منتقل شود و ارزش برند افزایش یابد.
برای درک بهتر، یک شرکت ایرانی تولیدکننده عسل ارگانیک را در نظر بگیرید. در مرحله تقسیمبندی بازار، مشتریان به دو گروه اصلی تقسیم میشوند؛ خانوادههای سلامتمحور و فروشگاههای مواد غذایی. در مرحله هدفگیری، شرکت تصمیم میگیرد که روی خانوادههای سلامتمحور تمرکز کند. در مرحله جایگاهیابی، برند خود را بهعنوان «عسل طبیعی برای سبک زندگی سالم» معرفی میکند.
2. آمیختهٔ بازاریابی (4Ps/7Ps)
آمیخته بازاریابی یا همان Marketing Mix چارچوبی است که توسط جروم مککارتی مطرح شد و شامل ۴ بخش اصلی محصول، قیمت، توزیع و ترویج است. بعدها برای خدمات، 3 بخش دیگر یعنی افراد (People)، فرآیند (Process) و شواهد فیزیکی (Physical Evidence) هم اضافه شدند. این چارچوب کمک میکند که همه ابعاد کسبوکار در مسیر یک استراتژی منسجم حرکت کنند.
مثلاً فرض کنید یک رستوران ایرانی میخواهد، غذای جدیدی را به منوی اضافه کند. ابتدا باید محصول (غذا) را طوری طراحی کند که هم خوشطعم و هم سالم باشد. همچنین، باید قیمت رقابتی برای آن تعیین کند و کانال توزیع مثل سفارش آنلاین یا حضوری را هم در نظر بگیرد. در پایان، باید آن غذای جدید را از طریق تبلیغ در اینستاگرام و سایت خود ترویج کند.
در این سناریو و طبق اصول آمیخته بازاریابی:
- محصول (Product): کالای اصلی یا خدماتی است که به مشتری عرضه میشود.
- قیمت (Price): ارزش پولی است که مشتری باید بپردازد.
- توزیع (Place): مسیری است که محصول از دست تولیدکننده به دست مصرفکننده میرسد.
- ترویج (Promotion): فعالیتهایی هستند که برای معرفی و آگاهیبخشی درباره محصول انجام میشوند.
همانطور که گفتیم، آمیخته بازاریابی در ابتدا تنها شامل همین 4p بود؛ اما با گسترش خدمات و اهمیت تجربه مشتری، سه بخش دیگر هم به آن اضافه شد. به این ترتیب، 7P بهعنوان نسخه کاملتر 4P معرفی شد که شامل افراد، فرآیند و شواهد فیزیکی است:
- افراد (People): کارکنان و افرادی هستند که تجربه مشتری را شکل میدهند.
- فرآیند (Process): منظور، فرایند ارائه خدمات یا تحویل محصول به مشتری است.
- شواهد فیزیکی (Physical Evidence): هر آنچیزی است که مشتری میبیند و نشاندهنده کیفیت خدمات است؛ مثل محیط کار یا بستهبندی.
3. قیف و سفر مشتری
قیف بازاریابی یا Customer Journey، توضیح میدهد که مشتری از لحظه آشنایی با یک برند تا تبدیلشدن به خریدار وفادار، چه مراحلی را طی میکند. چارچوب AIDA (توجه، علاقه، تمایل، اقدام) یا مدل See-Think-Do-Care (ببین، فکر کن، انجام بده، مراقب باش) رایجترین نمونههای قیف بازاریابی هستند. هدف این است که در هر مرحله تاکتیکهای مناسب استفاده شود تا مشتری قدمبهقدم جلو بیاید.
برای درک این موضوع، مدل see-Think-Do-Care را بررسی میکنیم. مثلاً یک آنلاینشاپ پوشاک ایرانی را در نظر بگیرید که در مرحله “See”، توجه مخاطب را با تبلیغات بنری در گوگل جلب میکند. در مرحله “Think”با مقالات وبلاگ سایتش، درباره مُد و استایل علاقه ایجاد میکند. در مرحله “Do” تخفیف خریدِ اول را ارائه میدهد تا مشتری خرید کند. در نهایت در مرحله “Care”با ارسال پیامهای تشکر و کد تخفیف ویژه، او را به یک مشتری وفادار تبدیل میکند.
بیشتر بخوانید: دیجیتال مارکتینگ چیست؟ + نقشه راه 30 روزه دیجیتال مارکتینگ
مارکتر کیست و در طول روز چه وظایفی دارد؟
مارکتر (Marketer) یا بازاریاب، کسی است که خلاقیت، تحلیل داده و شناخت بازار را با همدیگر ترکیب میکند. یک بازاریاب حرفهای همیشه در تلاش است که برند و مشتری را به بهترین شکل ممکن به هم وصل کند. به گفته سِت گادین (نویسنده و نظریهپرداز مارکتینگ):
«مارکتر کسی است که داستانِ درستی را روایت میکند؛ همچنین، او مشتری را متقاعد میکند که بخشی از آن داستان باشد.»
به طور کلی، وظایف مارکتر گسترده هستند و شامل فعالیتهای تحلیلی تا خلاقانه میشوند. از جمله چند وظیفه روزانه یک مارکتر حرفهای باید به موارد زیر اشاره کنیم:
- تحقیقات بازار و رقبا
- مدیریت بودجه بازاریابی
- هماهنگی با تیم فروش
- هماهنگی با تیم محصول
- تدوین پیام و پوزیشنینگ برند
- تحلیل دادهها و رفتار مشتری
- برنامهریزی کمپینهای تبلیغاتی
- سنجش KPI و شاخصهای کلیدی عملکرد
ساختار تیم مارکتینگ و نقشها
تیم مارکتینگ در هر سازمان مثل یک گروه ارکستر است که هر عضو، ساز خودش را میزند؛ اما همه با هم یک آهنگ هماهنگ خلق میکنند. بسته به اندازه کسبوکار، ساختار تیم ممکن است که کوچک یا بزرگ باشد؛ اما معمولاً شامل نقشهای کلیدی متنوعی میشود که هرکدام وظایف مشخصی دارند. ضمناً هر کدام از این وظایف بر اساس شاخصهای عملکرد (KPI) سنجیده میشوند.
در جدول زیر با مهمترین نقشهای تیم مارکتینگ آشنا میشوید:
نقش بازاریاب | وظایف اصلی | KPIهای کلیدی |
تقویت برند
(Brand improvement) |
توسعه هویت برند، مدیریت پیامها و کمپینهای برندینگ | آگاهی از برند، میزان یادآوری برند |
محتوا
(Content) |
تولید محتوای متنی، تصویری و ویدئویی برای جذب و آموزش مخاطب | نرخ تعامل محتوا، ترافیک ارگانیک |
شبکههای اجتماعی
(Social Media) |
مدیریت شبکههای اجتماعی، پاسخگویی به کاربران، اجرای کمپینها | رشد فالوئر، نرخ تعامل، CTR |
سئو و بازاریابی موتور جستوجو
(SEO و SEM) |
بهینهسازی سایت برای موتور جستوجو و اجرای تبلیغات گوگل | رتبه کلمات کلیدی، نرخ تبدیل از سرچ |
بازاریابی محصول
(Product Marketing) |
معرفی محصول، تحلیل بازار، تدوین پیام محصول | نرخ پذیرش محصول، نرخ بازگشت سرمایه |
مدیریت ارتباط با مشتری و حفظ و نگهداری او
(CRM/Retention) |
مدیریت ارتباط با مشتریان، کمپینهای وفاداری | نرخ بازگشت مشتری، LTV (ارزش طول عمر مشتری) |
روابط عمومی و مدیریت رویدادها
(PR/Events) |
ارتباط با رسانهها، برگزاری رویدادها و کنفرانسها | تعداد پوشش رسانهای، حضور در رویدادها |
طراحی
(Design) |
طراحی گرافیکی برای وبسایت، کمپینها و برندینگ | کیفیت بصری، نرخ کلیک تبلیغات |
تجزیهوتحلیل
(Analytics) |
تحلیل دادهها، گزارش عملکرد کمپینها، بهینهسازی استراتژی | ROI، نرخ تبدیل، KPIهای کلیدی کمپین |
نگاهی به مسیر شغلی و مهارتهای مارکتینگ
بازاریابی، مسیری است که از یک کارآموزی ساده آغاز میشود و تا سطح مدیر ارشد بازاریابی (CMO) ادامه مییابد. مسیر شغلی زیر، نشان میدهد که هر مرحله چه مسئولیتهایی دارد و چه انتظاراتی از فرد تعریف شدهاند:
- تازهوارد یا مبتدی (Intern/Junior): شروع کار با وظایف سادهای مثل تحقیقات اولیه، تهیه گزارشها و پشتیبانی تیم. این مرحله برای یادگیری پایههای مارکتینگ است.
- متخصص (Specialist): تمرکز روی یک حوزه تخصصی مثل سئو، شبکههای اجتماعی یا بازاریابی محتوا. فرد در این سطح باید مهارتهای فنی را عمیقتر کند.
- کهنهکار (Senior): مسئولیتهای استراتژیکتری دارد و میتواند، پروژهها را مدیریت کند و تصمیمات کلیدی بگیرد. همچنین نقش مربی برای افراد تازهکار را ایفا میکند.
- مدیر یا رهبر (Lead/Manager): رهبری تیمهای مارکتینگ، برنامهریزی کمپینها و مدیریت بودجه در این سطح انجام میشود. فرد باید توانایی رهبری و تصمیمگیری سریع داشته باشد.
- مسئولیت کلان (Head/Director/CMO): بالاترین سطح مارکتینگ در سازمان است که مسئول استراتژی کلان، هماهنگی با مدیرعامل و هدایت همه بخشهای بازاریابی را برعهده دارد. تصمیمات این سطح، مستقیم روی رشد کسبوکار تأثیر میگذارند.
مهارتهای مورد نیاز برای بازاریابی موفق
برای موفقیت در دنیای مارکتینگ به مجموعهای از مهارتهای چندبعدی مورد نیاز است. به قول برایان هالیگان (همبنیانگذار HubSpot):
«بازاریابهای موفق کسانی هستند که میتوانند دادهها را به داستانی تبدیل کنند که مردم بخواهند آن را باور کنند.»
بنابراین، این ترکیب هنر و علم است که مارکتر را متمایز میکند. چند مهارت کلیدی برای بازاریابی موفق عبارتاند از:
- تحقیق بازار و رقبا
- تدوین استراتژی بازاریابی
- تحلیل دادهها و سنجش KPI
- مهارتهای ارتباطی و مذاکره
- خلاقیت در ایدهپردازی کمپینها
- کار با ابزارهای رایج مارکتینگ (CRM، Google Analytics، Ads و غیره)
بیشتر بخوانید: بازاریابی محصول چیست؟ و کدام استراتژی ها را باید در آن به کار برد؟
چگونه وارد شویم؟ نگاهی به مسیر ۹۰ روزهٔ پیشنهادی
برای شروع یک حرفه در دنیای مارکتینگ، داشتن یک نقشه راه روشن ضروری است. با کمک این نقشه که بسیاری از متخصصان آن را «نقشه ۹۰ روزه» مینامند، قدمبهقدم وارد این حوزه میشوید. در این مسیر، هر ۳۰ روز یک مرحله مشخص دارد. اگر درست جلو بروید، بعد از 3 ماه اولین پروژههای مارکتینگ خودتان را با اعتمادبهنفس بیشتری انجام میدهید.
۳۰ روز اول: دوره یادگیری و آشنایی
ماه اول مربوط به آشنایی با اصول پایه مارکتینگ است. باید مفاهیمی مثل STP، 4P و قیف مشتری را بشناسید و ابزارهایی مثل Google Analytics و شبکههای اجتماعی را یاد بگیرید. برای مثال، با ثبتنام در دورههای رایگان آنلاین و بررسی کمپینهای برندهای داخلی مثل اسنپفود یا دیجیکالا شروع کنید. در این مرحله، هدف فقط آشنایی و یادگیری است نه اجرا.
۳۰ روز دوم: دوره تمرین و تجربه عملی
در ماه دوم باید آموختههایتان را به کار بگیرید. این یعنی اجرای پروژههای کوچک مثل تولید چند پُست برای اینستاگرام یا نوشتن یک متن تبلیغاتی برای محصول X. مثلاً اگر در شهری مثل رشت یک کافه کوچک میشناسید، پیشنهاد دهید که برای آنها یک کمپین تخفیفی ساده طراحی کنید. این تمرینها به شما کمک میکنند تا نقاط قوت و ضعفتان را بشناسید.
۳۰ روز سوم: دوره تخصص و شبکهسازی
ماه سوم زمانی است که باید تمرکز بیشتری روی یک حوزه خاص بگذارید. شاید بخواهید به سراغ سئو بروید یا روی بازاریابی شبکههای اجتماعی تمرکز کنید. در این مرحله باید با سایر مارکترها یا بازاریابها ارتباط بگیرید؛ همچنین، باید در رویدادها و وبینارها حاضر شوید و نمونهکارهای خود را جمعآوری کنید. مثلاً شرکت در یک رویداد دیجیتال مارکتینگ در تهران، فعالیت در لینکدین یا عضویت در گروههای تلگرامی مفید، چند نقطه شروع خوب برای شبکهسازی هستند.
جهت دریافت خدمات برندینگ همین حالا با کروشه تماس بگیرید!
شرکت مارکتینگ چیست و چه زمانی از آژانس کمک بگیریم؟
بعضی از سازمانها به این نتیجه میرسند که اجرای همه فعالیتهای بازاریابی بهشکل داخلی (in-house) ممکن نیست. در چنین شرایطی، همکاری با یک آژانس یا مشاور مارکتینگ، راهحل بهتری است. البته که انتخاب بین تیم داخلی و آژانس به منابع، اهداف و مقیاس پروژه بستگی دارد.
در جدول زیر، تفاوتهای کلیدی بین دو نوع فعالیت in-house و همکاری با آژانس مارکتینگ را میبینید:
معیارهای مقایسه | تیم داخلی (In-house) | آژانس یا مشاور اختصاصی |
مزایا | کنترل کامل بر استراتژی و اجرا، شناخت دقیقتر از فرهنگ سازمان | دسترسی به تخصصهای متنوع، سرعت اجرا بالا، تجربه کار با پروژههای مختلف |
چالشها | نیاز به استخدام و آموزش، هزینههای ثابت بالا | پرداخت هزینه بابت خدمات تخصصی، درگیری کمتر افراد با فرهنگ سازمان شما |
خروجیها | کمپینهای داخلی، محتواهای اختصاصی، مدیریت شبکههای اجتماعی | استراتژی جامع، کمپینهای تبلیغاتی بزرگ، مدیا بایینگ، طراحی برند |
زمان مناسب استفاده | برای سازمانهایی که علاوه بر منابع کافی، به کنترل روزانه نیاز دارند. | برای کسبوکارهایی که به تخصص خاص یا کمپینهای سریع و حرفهای نیاز دارند. |
چکلیست انتخاب آژانس مارکتینگ
انتخاب آژانس مارکتینگ تصمیمی مهم است که میتواند مسیر رشد یک برند را تعیین کند. برای اطمینان از انتخاب درست، بهتر است یک چکلیست جامع داشته باشید و همه موارد را بررسی کنید.
پیشنهاد ما این است که آژانس مارکتینگ مورد نظرتان را طبق چکلیست زیر انتخاب کنید:
- تخصص آژانس را در حوزههای مختلف (دیجیتال، سنتی، محتوا، تبلیغات) چک کنید.
- میزان شفافیت آژانس را در KPIها و گزارشدهی در نظر بگیرید.
- به سابقه همکاری آژانس با برندهای مشابه خودتان دقت کنید.
- تعامل و همکاری تیمی آژانس با تیم داخلی خودتان را بسنجید.
- درباره پشتیبانی و خدمات پس از اجرای آژانس بپرسید.
- ابزارها و تکنولوژیهای مورد استفاده را بررسی کنید.
- درباره هزینهها و ساختار تعرفهها پرسوجو کنید.
- نمونهکارهای واقعی آژانس را بررسی کنید.
مارکتینگ سنتی vs دیجیتال؛ کدام بهتر است؟
بازاریابی سنتی و دیجیتال، مثل دو روی یک سکه هستند که هرکدام در شرایط خاص ارزش خودشان را دارند. فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی مدرن میگوید: بازاریابی موفق، نه سنتی است و نه دیجیتال؛ بلکه ترکیبی هوشمندانه از هر دو محسوب میشود.
برای درک بهتر، ابتدا تفاوتها و ویژگیهای هر کدام را در قالب یک جدول مقایسه کردهایم:
شاخصهای مقایسه | مارکتینگ سنتی | مارکتینگ دیجیتال |
کانالها | تلویزیون، رادیو، بیلبورد، روزنامه، مجله | شبکههای اجتماعی، وبسایت، ایمیل مارکتینگ، تبلیغات گوگل |
هزینهها | بالا و ثابت | انعطافپذیر و متناسب با بودجه |
اندازهگیری | دشوار و تخمینی | دقیق و مبتنی بر داده |
دسترسی به مخاطب | محدود به منطقه جغرافیایی | جهانی و بدون مرز |
سرعت اجرا | زمانبر و پرهزینه | سریع و قابل بهینهسازی |
میزان تعامل | یکطرفه (برند → مخاطب) | دوطرفه و تعاملی |
نمونه خروجیها | تبلیغات تلویزیونی، تراکت، بنر محیطی | کمپین شبکههای اجتماعی، وبینار، تبلیغات کلیکی |
مزایا | ایجاد اعتبار سنتی، پوشش گسترده در کوتاهمدت | هدفگیری دقیق، اندازهگیری ROI، انعطافپذیری |
چالشها | هزینه بالا، عدم سنجش دقیق | نیاز به دانش تخصصی، تغییرات سریع الگوریتمها |
سناریوی ترکیب بازاریابی سنتی و دیجیتال
یک برند ایرانی مثل فروشگاه بزرگ لوازم خانگی را در نظر بگیرید که هدفش برگزاری کمپین حراج سالانه است. این برند ابتدا با تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردهای سطح شهر (مارکتینگ سنتی) آگاهی عمومی ایجاد میکند. در ادامه، در اینستاگرام و گوگل ادز کمپین دیجیتال راه میاندازد؛ با این کار، کاربرانی که در حال جستوجوی محصول هستند، هدف گرفته میشوند.
علاوهبراین، با کمک ایمیل مارکتینگ، همه مشتریان قدیمی به خرید ویژه دعوت میشوند. با این ترکیب، هم افراد حاضر در خیابانها در معرض برند قرار میگیرند و هم افرادی که آنلاین جستوجو میکنند، به سمت خرید هدایت شوند.
مارکتینگ مثل شطرنج است و بازاریابی موفق، یعنی فروش!
مارکتینگ مسیری فعالی است که هیچ نسخه واحدی برای همه کسبوکارها ندارد. همانطور که مطالعه کردید، از نقشه ۹۰روزه تا انتخاب آژانس و تیم داخلی، همهچیز به هدف، بودجه و بازار بستگی دارد. نکته مهم این است که در حال حاضر، تخصص و خلاقیت باید همزمان کنار هم حرکت کنند تا نتیجه واقعی رقم بخورد.
خبر خوب اینکه شما در آژانس تبلیغاتی [کروشه] میتوانید، یک مارکتینگ موفق و تاثیرگذار را تجربه کنید. برای ارزیابی وضعیت مارکتینگ کسبوکارتان یا دریافت نقشهٔ ۹۰روزه، با ما از طریق 91009410 – 021 و 86031936 – 021 تماس بگیرید.
سؤالات متداول
۱. مارکتینگ چیست و چه تفاوتی با فروش دارد؟
مارکتینگ یعنی خلق تقاضا، ساختن برند و جذب لید یا سرنخ. فروش یعنی تبدیل همان لید به مشتری. به زبان ساده، مارکتینگ زمین بازی را آماده میکند و فروش گل نهایی را میزند.
۲. نقش اصلی مارکتینگ در شرکت چیست؟
مارکتینگ وظیفه شناخت بازار، طراحی پیام درست، ایجاد تفاوت و هدایت مشتری را دارد. بدون آن، حتی بهترین محصول هم ناشناخته میماند.
۳. شرکت یا آژانس مارکتینگ چه خدماتی دارد؟
از تدوین استراتژی و ایدهپردازی خلاقانه گرفته تا تولید محتوا، اجرای کمپینهای تبلیغاتی، خرید رسانه (Media Buying) و تحلیل عملکرد.
۴. برای شروع شغل مارکتینگ چه مهارتهایی لازم است؟
مهارت تحقیق بازار، نویسندگی، تحلیل داده، کار با ابزارهای دیجیتال مثل Google Analytics و مدیریت شبکههای اجتماعی.
۵. مارکتینگ سنتی بهتر است یا دیجیتال؟
هیچکدام بهتنهایی بهتر نیستند. انتخاب به هدف، مخاطب و بودجه بستگی دارد؛ جالب اینکه در بسیاری از مواقع ترکیب هر دو بهترین نتیجه را میدهد.
۶. چطور اثر مارکتینگ را بسنجیم؟
با شاخصهایی مثل تعداد لیدها، CAC (هزینه جذب مشتری)، LTV (ارزش طول عمر مشتری)، سهم صدا در بازار، ترافیک سایت و ROAS (بازگشت هزینه تبلیغات).
۷. پرفورمنس مارکتینگ با برند مارکتینگ چه فرقی دارد؟
پرفورمنس مارکتینگ کوتاهمدت و قابلاندازهگیری است (مثل تبلیغات کلیکی)؛ اما برند مارکتینگ بلندمدت است و به ساخت جایگاه ذهنی کمک میکند.
۸. Product Marketing چیست؟
نوعی مارکتینگ است که پل ارتباطی بین محصول و بازار میشود؛ شامل جایگاهیابی، طراحی پیام محصول و اجرای کمپینهای لانچ.
2 پاسخ
مطلب کامل و خوبی بود و ممنون از شما
خوشحالیم که این نظر رو دارید.