شاید تجربه کرده باشید که موقع دیدن یک فیلم، محصولی خاص در قسمتهای مختلف آن حضور دارد و دوربین به صورت نامحسوسی سعی در نمایش آن دارد. اگر تا به حال آن را امری تصادقی تلقی کردهاید، باید بگوییم که متأسفانه سخت در اشتباه هستید و برای همان چند لحظه جاسازی محصول، هزینهی هنگفتی شده است.
این عمل درحقیقت یک استراتژی پربازده است که در دهههای گذشته خواهان زیادی میان شرکتهای بزرگ و برندهای مشهور پیدا کرده است.
در این مطلب به بررسی چیستی این استراتژی، بهترین تبلیغات موجود در این سبک در فیلمها، برنامههای تلوزیونی و موزیک ویدیوها و حتی بازیهای ویدیویی میپردازیم.
بازاریابی جاسازیشده چیست؟
بازاریابی جاسازی شده یا همان Product placement یک سبک از بازاریابی و تبلیغات است که طی آن یک محصول یا برند خاص در فیلمها، سریالها و برنامههای تلویزیونی و پخش خانگی و موزیک ویدیوها حاضر شده و به نمایش در میآید و در حقیقت محصول یا برند، بخشی از سناریو و فیلمنامه هستند.
شرکتها و مجموعهها از این سبک از تبلیغات برای اهداف بزرگی که به تعداد بسیار زیادی مخاطب نیاز دارد، بهره میگیرند و محصول و برند موردنظر خود را معرفی یا مخاطب را وادار به خرید آن میکنند.
همانطور که اطلاع دارید هزینهی ساخت فیلم و سریال بسیار بالاست. این تکنیک باعث میشود تا هم محصول یا برند به بهترین شکل و تا زمانی که تماشاگری برای فیلم وجود داشته باشد، دیده شود و هم بودجه فیلمسازی تأمین شود.
جاسازی در فیلم
از اولین باری که محصولی در یک فیلم جاسازی شده بود سالها میگذرد. این اتفاق در قرن نوزدهم میلادی افتاد و برای یک مدل صابون از یک کارگاه خانگی بود. زمانی که کمپانیها متوجه بازدید میلیونی مردم و اقشار متفاوت از فیلمهای سینمایی شدند، تصمیم گرفتند که بازار تبلیغات را گستردهتر از گذشته کنند و این چنین بود که اولین تبلیغ جاسازی محصول در فیلم سینمایی، در سال ۱۸۸۴ میلادی به وجود آمد.
این جاسازی میتواند یک بطری آب در دست شخصیت اصلی، یک بسته چیپس یا یک بیلبورد در خیابان در حال عبور از آن باشد. یکی از مزایای این تکنیک، وسیع بودن طیف گوناگونی تبلیغات در آن است به نحوی که میتواند هر محصول یا برندی را شامل شود.
۲۰ مورد از پربازدهترین تبلیغات جاسازی در فیلم
- Heineken – James Bond
- Nike – Back To The Future
- Reebok – Jerry Maguire
- The Ford Mustang – Bullitt
- Different Brands – Wayne’s World
- FedEx – Cast Away
- Different Brands – Jurassic World
- McDonald’s – Mac & Me
- Ray-Ban – Top Gun
- Lego – The Lego Movie
- Aston Martin – James Bond
- Nike – White House Down
- The Etch-A-Sketch – Toy Story 2
- The U.S. Navy – Top Gun
- BMW Mini Cooper – The Italian Job
- Wilson The Ball – Cast Away
- Google (Search Engine) – The Internship
- Reese’s Pieces – E.T
- Audi – Avengers: Endgame
- Nike – Forrest Gump
جاسازی در سریالها
جاسازی در سریال میتواند به یک قسمت یا تمام قسمتهای آن اختصاص یابد. تعرفههای جاسازی در سریال مبنی بر بازدید و تعداد مخاطبان سریال میتواند متفاوت باشد. جاسازی در سریال حتی میتواند باعث نمادین شدن آن محصول برای طرفداران و مخاطبان آن باشد.
مثالهای معروف از این مدل تبلیغ:
- Ford Fusion – New Girl
- Ford (Again) – New Girl
- Junior Mints – Seinfeld
- Pottery Barn – F.R.I.E.N.D.S
- iPad – Modern Family
- Purell – Big Bang Theory
- Heineken – Mad Men
- KFC – Community
جاسازی در موزیک ویدیوها
جاسازی محصولات و برند در موزیک ویدیوها نیز یکی دیگر از سبکهای تأثیرگذاری روی مخاطبین در تبلیغات است. دقت داشته باشید که تبلیغاتی که قبل، بعد و حتی حین موزیک ویدیو به نمایش درمیآیند، به نوعی تیزر تبلیغاتی هستند و مبحثی متفاوت نسبت به product placement است.
در این مدل از این تکنیک، برخلاف فیلم و سریال که تنها چند لحظه از کل محتوا را در بر میگیرد، محصول یا برند مدام در تصویر ظاهر میشود.
برخی برندها حتی از جاسازی محصول فراتر میروند و حالت اسپانسرشیپ میگیرند و در تمام موزیک ویدیوها و اجراهای زنده یک خواننده یا گروه خاص حضور دارند.
جاسازی در بازیهای ویدیویی
یکی از بهترین راههای افزایش آگاهی از برند، بخصوص اگر مخاطبین هدفشان نسل بومی دیجیتال باشد، حضور در دنیای بازیهای رایانهای و ویدیویی است.
آمارها نشان میدهد بیش از ۸۰ درصد نسل جوان یا به نوعی نسل بومی در دنیای دیجیتال، به محض اینکه بتوانند تبلیغات را رد میکنند. چگونه میتوان برای اینچنین نسلی تبلیغات تأثیرگذار ساخت؟
با ساخت بازیهای ویدیویی!
میتوان گفت که با این تکنیک وارد دنیای مخاطب میشویم و سعی میکنیم طبق خواسته و مورد پسند آنها باشیم. به نوعی که میتوانیم با پرداخت هزینه به طراحان بازی، بازی مخصوص برند خود را بسازیم (مانند پپسیمن!) یا وارد یکی از بازیهای مطرح جهان شویم.
نمونههایی از این تکنیک:
- Mercedes-Benz – Mario Kart 8
- Zool – Ninja of The Nth Dimension
- Barack Obama’s 2008 Campaign Billboards – Burnout Paradise
- Verizon – Alan Wake
- Subway – Uncharted 3 Drake’s Deception
با همهی این تفاسیر و وجود تبلیغات متنوع، استفاده از بازاریابی جاسازیشده در فیلم و سریال و امثال آنها چه فایدهای دارد؟
ابتدا باید به این نکته توجه کرد که برای ساخت یک تبلیغ جذاب و گیرا چقدر باید تلاش کرد؟ مخاطبین برای فرار از تبلیغ ممکن است دست به هرکاری بزنند و حتی ممکن است شما را مزاحم بدانند. این که تبلیغی ساخته شود که برای مخاطبین آنقدر جذاب باشد که توجه آنان را جلب کرده و ذهن آنها را درگیر کند، کار هر کسی نیست!
بسیاری از شرکتها و آژانسهای تبلیغاتی، تیمهای خلاقیت و ایدهپردازی مخصوصی برای این کار دارند و ممکن است روزها و هفتهها برای یک پروژه وقت بگذارند.
حالا به عنوان یک مخاطب در نظر بگیرید که هر ثانیه و لحظه از یک فیلم چقدر برایتان مهم است که حتی ممکن است بعد از توقف آن و انجام کاری، به دقایق قبل بازگردید و صحنهای را دوباره تماشا کنید. حال اگر محصولی در این فیلم استفاده و جاسازی شده باشد، مخاطبین به طور ناخودآگاه مجبورند که به آن توجه کنند.
در حقیقت این تکنیک، یک تبلیغ پنهان است که مخاطبان نمیتوانند آن را رد کنند یا نادیده بگیرند زیرا بخشی از آن محتواست و رد کردن آن مایه از دست دادن داستان فیلم، سریال، موزیک ویدیو یا بازی است.
آیا شما نمونهای از این نوع تبلیغ را در ذهن دارید؟ آن را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع:
یک پاسخ
بسیار موضوع جالبی بود! تشکر بابت اشاره بهش!