آموزش و خلاقیت
نکاتی آموزنده از
Ken Robinson
سه موضوع در طول کنفرانس مطرح
خواهد شد که به هم مربوط است .
و من می خواهم در مورد آنها صحبت کنم .
طرح یک موضوع مهم
• یکی از آنها شواهد فوق العاده ای از خلاقیت انسان است که در
تمام مطالب ارایه شده در کنفراس مشهود می باشد
• مورد دوم این است که ما از آینده و انچه که قرار است اتفاق
بیافتد خبر نداریم . من و تمام افرادی که اینجا حضور دارند به
بحث آموزش علاقمندیم .ما علاقه زیادو توجه بسیاری را صرف
آموزش کرده ایم چرا که اموزش است که میتواند ما را به آینده ای
که نمی توانیم آن را به دست آوریم رهنمون می کند
• مورد سوم توانایی و ظرفیت فوق العاده ایست . که کودکان ما
دارند .ظرفیت فوق العاده ای که برای نو آوری دارند .بنابراین من
می خواهم در مورد آموزش و خلاقیت صحبت کنم .حرف من این
است که امروزه خلاقیت به اندازه اموزش اهمیت دارد و باید به
همان اندازه و باهمان شرایط با آن برخورد کنیم
حرف من این است که امروزه خلاقیت به اندازه اموزش اهمیت دارد و باید به همان اندازه و باهمان شرایط با آن برخورد کنیم .
اشتباه مقدمه ای برای خلاقیت
اشتباه کردن جزیی از خلاقیت است .
من نمی گویم که اشتباه کردن یعنی خلاقیت . بلکه میگویم شما اگر برای مواجهه با اشتباهات آماده نیستید .نمی توانید خلاق باشید .
بنابراین بسیاری از کودکان وقتی به سن بزرگسالی میرسند توانایی خود را از دست می دهند .
چرا که از اشتباه کردن می ترسند .
ضعف سیستم آموزش ما
این ازضعف سیستم آموزشی ماست که اشتباهات را بدترین کاری که شما می توانید انجام دهید ارزیابی می کنند .
نتیجه چنین تفکری این است که ما تبدیل به افرادی فاقد توانایی خلاقیت می شویم .
پیکاسو می گوید تمام کودکان هنرمند به دنیا می آیند .مسا له این است که در طول رشد ، آنها را هنرمند باقی نگه داریم .
نگاه ما به سیستم آموزش
تمامی سیستم های آموزشی دنیا سلسله مراتب یکسانی دارند که در آنها ریاضیات و
زبان در راس . علوم انسانی در وسط . و در پایین ترین اهمیت هنر قرار دارد .
مثلاًهیچ سیستم آموزشی در دنیا وجود ندارند که هر روزبه کودکان رقص بیاموزد در
حالیکه هر روز به آنها ریاضیات آموزش می دهد .
هدف سیستم آموزشی ما چیست ؟
این مشکل از آنجایی ناشی میشود که تمام هدف سیستم آموزشی ما تربیت استادان دانشگاه به عنوان هدف نهایی است .
اما ما نباید آنها را به عنوان سمبل و نماد دستاوردهای بشری به حساب بیاوریم .
از نظر من استادان دانشگاه درمغزشان زندگی می کنند .
آنها بدن ندارند .آنها به بدن خود به عنوان وسیله نقلیه سرشان نگاه می کنند .
چرا آموزش ما چنین سیستمی دارد ؟
دلیل اصلی این است که کل سیستم آموزشی جدید و دنیا ازقرن ۱۹ به بعد به وجود آمده است و جهت گیری آن برای برآورده کردن نیازصنعتی سازی دنیا بوده است .
به همین دلیل سلسله مراتب آن به این صورت است :
یک : مربوط ترین مباحث به کار در راس قرار می گیرند و
دوم :توانایی آکادمیک و دانشگاهی هوش و استعداد ما را تحت تاثیر قرار داده و به خود مشغول کرده است .
خروجی سیستم آموزشی ما
خروجی این سیستم افراد تحصیل کرده و با استعدادی هستند که فکر می کنند
اینگونه نیستند .
بر اساس آمار یونسکو در طول ۳۰ سال آیند ه به اندازه تمام تاریخ و آموزش
افراد فارغ التحصیل دانشگاهی خواهیم داشت .
و به دنبال آن مدارک دانشگاهی بی ارزشی خواهند شد . این فرایند تورم آموزش دانشگاهی است .
نگاهی نو به خودمان
ما باید هوش خود را باز تعریف کنیم .
اول اینکه هوش ما گسترده است و باید به تمام جوانب آن توجه داشته باشیم و آن را تجربه کنیم .
دوم .هوش ما پویا است .
تعریف من از خلاقیت این است که
فرایندداشتن ایده های بکر که دارای ارزش هستند .
طبق این تعریف خلاقیت ناشی از ارتباطات متقابل و بر هم کنش های قسمت های مختلف مغز ماست .
سومین حقیقت در مورد هوش ویژه بودن آن است .
یک داستان کوچک
من با فردی مصاحبه می کردم به نام gillian که در مدرسه به مادرش
گفتند دارای مشکل یادگیری است . وقتی مادرش او را به پزشک برد از او
خواست او را تنها بگذارند . بعد از بازگشت به اتاق مشاهده کردند که او
پیچ رادیو را باز کرده و در حال رقص است
و هم اکنون وی یک هنرمند معروف و میلیونر بزرگ است .
تحولی در آموزش
باور من این است که تنها امید ما برای آینده این است که مفهوم جدیدی از اکولوژی انسانی را بنا نهیم .
مفهومی که در آن درک جدیدی از ظرفیت های انسانی را داشته باشیم .
سیستم آموزشی ما ذهن های ما را محصور کرده است .
تحولی در تفکر خود و تربیت کودکانمان
ماباید در مورد مبانی اساسی تفکراتمان تجدید نظر کنیم .
بنابراین اگر ما می خواهیم به حیات ادامه دهیم باید از تمام ظرفیت های خود استفاده کنیم و کودکان خود را اینگونه اموزش دهیم .
تنظیم : سیدمحمد هادی سیدی