همه ما بارها و بارها شنیدهایم که میگویند داستان سرایی عنصر اصلی برای جذب مخاطب به محتوا و افزایش اینگیجمنت است. اما سوال اینجاست که چگونه میتوان این عنصر را به پستهای وبلاگی مربوط اضافه کرد؟ آیا میتوان از داستانهای جذاب در بهروزرسانیهای شبکه اجتماعی استفاده کرد؟ بله چرا که نه.
فرمولهای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. داستان سرایان و کپی رایترهای مختلف بهترین گزینههای موجود را مورد بررسی قرار دادهاند تا بتوانند فرمولی که باعث جذب مخاطب میشود را کشف کنند. این فرمولها به راحتی در معرفی پستها، بهروزرسانیهای اجتماعی ، ایمیلها و هر جایی که به صورت آنلاین مطلبی منتشر میشود قابل استفاده خواهند بود. در ادامه سعی میکنیم ۲۷ مورد از این فرمولها را با هم مرور کنیم و ببینیم چگونه میتوانیم از این فرمولها برای افزایش تعامل استفاده کنیم.
۲۷ فرمول کپی رایتینگ که باعث جلب نظر مخاطبان میشود:
همانطور که میدانید کپی رایتینگ یک روش بسیار خلاقانه برای نوشتن است و میتواند روح و جان تازهای به نوشتههای شما ببخشد. اگر میخواهید نویسنده خوبی در دنیای آنلاین باشید و نوشتههایی که مینویسید افراد را به خود جذب کند باید از ابزارهای مناسبی استفاده نمایید. مجبور نیستید همیشه عناصر تکراری را دوباره تولید کنید. یافتن یک فرمول مناسب که برای شما و کسب وکارتان کارساز و موثر است، میتواند خلاقیتتان را افزایش دهد و در زمان موجود صرفه جویی نماید.
حالا میتوانید با خیال آسوده باقی مطلب را مطالعه کنید و ببینید چگونه میتوانید به کمک این فرمولها، پستها و محتوای خود در رسانههای اجتماعی بهبود ببخشید.
۱. قبل-بعد-پل(Before – After – Bridge):
قبل- اینجا دنیای شماست…
بعد- فرض کنید که مشکلی داشتید و حالا مشکلتان به کمک روشهای موجود حل شده است.
پل- باید ببینید چگونه میتوانید دو موقعیت قبلی را به هم متصل کنید و خواننده را به نقطهی نهایی برسانید.
این گزینه یکی از فرمولهایی است که در وبلاگ شرکتهای بزرگی همچون buffer مورد استفاده قرار میگیرد. کاری که شما باید انجام دهید توضیح مشکل، توضیح دنیای بدون مشکل و سپس توضیح نحوه رسیدن به این موقعیت است. استفاده از این فرمول بسیار ساده است و میتوان آن را در پستهای معرفی، بهروزرسانیهای اجتماعی، ایمیلها و هر جایی که مطلب آنلاینی نوشته میشود به کار برد.
۲. بیان مشکل- تحریک کردن- حل کردن (Problem – Agitate – Solve)
مشکلی را شناسایی کنید
مشکلی را تحریک کنید
مشکلی را حل کنید
این گزینه یکی از محبوبترین فرمولهای کپی رایتنیگ است که توسط شرکتهای مختلفی به کار میرود. نویسندگان به این فرمول، فرمول کلیدی برای تسلط بر رسانههای اجتماعی هم میگویند. همیشه میتوانید از این فرمول برای نوشتن فهرستها و نکات استفاده کنید. در مقایسه با فرمولی که در ابتدای مقاله ذکر کردیم این فرمول تقریبا همخوانی خوبی با آن دارد و تنها یک تفاوت جزئی بین این دو دیده میشود. در این فرمول به جای اینکه زندگی بدون مشکل را برای مخاطب خودتان توصیف کنید، باید زندگی را توصیف کنید که در آن مشکل حل نشده باقی مانده است. به این بخش، بخش تحریک هم میگویند.
۳. ویژگیها- فواید- مزایا (Features – Advantages – Benefits):
ویژگی ها- محصولات یا خدمات شما چه کاری میتوانند برای مخاطب انجام دهند
فواید- چرا محصولات و خدمات شما مفید هستند
مزایا- این موضوع برای افرادی که مطلبتان را مطالعه میکنند به چه معناست
این فرمول کپیرایتنیگ یکی از محبوبترین گزینههای موجود برای نوشتن متنهای جذاب است. به جای اینکه بر روی ویژگیها تمرکز کنید بر روی مزایا تمرکز نمایید.
۴. ۴ C :
Clear( شفاف بودن)
Concise( مختصر و موجز بودن)
Compelling( ترغیب کننده بودن)
Credible( معتبر بودن)
این گزینه هم یکی از فرمولهای محبوب نویسندگان و کپی رایترهاست زیرا به افراد نشان میدهد باید همیشه بر روی اهداف متن و مزایایی که برای خواننده دارد، تمرکز کنند. متن خود را شفاف نگه دارید، آن را مختصر و موجز انتخاب کنید، زاویه قانعکننده و ترغیبکنندهای برایش بیابید، با اعتماد به آنچه که قول میدهید بنویسید تا خواننده بتواند چیزی که قولش را دادهاید دریافت کند.
۵. ۴U:
Useful( مفید بودن): مطلب شما باید برای خواننده مفید باشد.
Urgent(فوری بودن): مطلب شما باید حس اضطرار و فوریت را در خواننده ایجاد کند.
Unique( منحصر به فرد بودن): متن شما باید بتواند منحصر به فرد بودن ایدهها و مزایایی که فراهم میکنید را نشان دهد.
Ultra-specific( فوق العاده خاص بودن): در همه موارد بالا باید فوق العاده خاص باشید.
به دنبال نوشتن یک سرتیتر عالی برای توییت خود هستید؟ خوب از این فرمول استفاده کنید. فرمول ۴U یکی از فرمولهای آماده برای رسانههای اجتماعی است. عنصر اضطراب و خاص بودن به خوبی با حوزه رسانههای اجتماعی همخوانی دارد. اگر بتوانید بر روی این فرمول تسلط پیدا کنید قادر خواهید بود نتایج عالی از بازاریابی رسانههای اجتماعیتان به دست آورید.
۶. توجه- علاقه- تمایل- فعالیت(Attention – Interest – Desire – Action):
توجه: قبل از هر کاری توجه خواننده را به خودتان جذب کنید.
علاقه: اطلاعات جذاب و تازه در اختیارشان قرار دهید تا بتواند خواننده را ترغیب به مطالعه متن کند.
تمایل: مزایای محصولات/ ایدهها/ خدمات خود را بیان کنید و بگویید اینها چگونه به درد مشتری میخورند.
اقدام یا فعالیت: حالا باید به دنبال درخواست پاسخ از مخاطب باشید.
این فرمول یکی از فرمولهای استاندارد برای نوشتن متنهای جذاب است و میتوان از آن برای بیشتر متنهای بازاریابی استفاده کرد. شما میتوانید از این فرمول برای ارسال نامه، مطالب و تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، صفحات فروش، صفحات فرود و سایر موارد استفاده کنید. به مثال زیر توجه کنید تا درک بهتر و دقیقتری از ماجرا داشته باشید.
استفاده از این فرمول به خصوص بخش توجه آن میتواند به شما کمک کند سرتیترهای عالی برای رسانههای اجتماعی ایجاد کنید.
۷. A FOREST:
A –واج آرایی
F – حقایق
O – عقاید
R –تکرار
E – نمونه ها، مثال ها
S – آمارها
T – تکرار سه باره (تکرار سه باره موارد مهم برای بهبود به خاطرسپاری)
این فرمول یکی از طولانیترین فرمولهای موجود در فهرست ماست. شما باید برای استفاده از این گزینه در بهروزرسانیهای اجتماعی کمی محتاط باشید. استفاده از چنین فرمولی در پستهای وبلاگی یا صفحات فرود مانعی نخواهد داشت. مواقعی که نمیتوانید یک متن خوب برای رسانههای اجتماعی پیدا کنید میتوانید برخی از عناصر این فرمول را استخراج کنید.
۸. ۵ هدف اصلی :
- من زمان کافی ندارم
- من پول کافی ندارم
- این گزینه برای من کارساز نخواهد بود
- من اعتماد و باوری به شما ندارم
- من نیازی به این ندارم
خیلی وقتها دلایل زیادی وجود دارد که باعث میشود خواننده علاقهای به کلیک یا به اشتراکگذاری محتوای شما نداشته باشد. این دلایل در یکی از طبقهبندیهای بالا قرار خواهد گرفت. پس این دلایل را به هنگام نوشتن متن به خاطر داشته باشید و سعی کنید پاسخی برای این بهانهها بیابید. هرچقدر پاسخ شما به این دلایل قانعکنندهتر و جذابتر باشد خواننده بیشتر از قبل برای کلیک بر روی متن ترغیب خواهد شد.
۹. به تصویر کشیدن- قول دادن- ثابت کردن- هل دادن(Picture – Promise – Prove – Push):
به تصویر کشیدن: تصویری را ترسیم کنید که بتواند توجه مخاطب را به خود جلب کند و باعث ایجاد تمایل در او شود.
قول دادن: به او بگویید چگونه محصولات/ خدمات یا ایدههای شما به حل مشکلاتش کمک خواهد کرد.
اثبات کردن: برای قولی که میدهید یک ایده حمایتی فراهم کنید. به هر حال باید بتوانید گفتههای خود را ثابت کنید.
هل دادن: از خواننده بخواهید کاری برایتان انجام دهد
بیشتر این فرمول شامل به تصویر کشیدن نتایجی است که خواننده به دنبال کسب آن است. چه چیزی میتواند جای خوشحالی و رضایت کاربران از حل مشکلاتی که با آن روبرو هستند را بگیرد؟ هیچ لحظهای خوشایندتر از این لحظه نخواهد بود!
این فرمول به شما کمک میکند با روشهای خاصی که محصولات یا خدماتتان ارائه میکنند به چنین رویایی جامه عمل بپوشانید و به افراد ثابت کنید پای قولی که دادهاید هستید. گام نهایی در این فرمول فراخوان اقدام به عمل است که جز مهمترین مراحل آن محسوب میشود. این مرحله باید بسیار ساده باشد ( به عنوان مثال یک آدرس کوتاه).
۱۰. استفاده روانشناسانه از حلقههای باز:
یک داستان جالب به کمک محتوای خودتان ایجاد کنید. حلقههای باز ریشه در بحثهای روانشناسی دارند. همه ما در زندگی خود نیازمند یک مسیر خاتمهدهنده هستیم و زمانی که این مسیر را نمییابیم احساس اضطراب میکنیم همین امر موجب میشود به دنبال مسیرهای خاتمه دهنده برویم و هر چقدر موارد بیشتری در این زمینه بیابیم بیشتر در آن غرق میشویم.
Felicia Spahr این موضوع را در یک پست وبلاگی در کیس متریک به خوبی توضیح داده و خاطر نشان میکند در فیلمهای هالیوودی از حلقههای باز برای جلب نظر مخاطبان استفاده میشود. وجود حلقههای باز در نمایشهای تلویزیونی بسیار شبیه داستانهای جذابی است که در نوشتهها مورد استفاده قرار میگیرد. در این شرایط مخاطب به دنبال این موضوع میرود که هفته بعد در قسمت بعدی نمایش چه اتفاقی قرار است رخ دهد. همین امر ذهن او را درگیر میسازد و باعث میشود تعامل بهتری با نمایش تلویزیونی داشته باشد. حالا دیگر مخاطب نمیتواند داستان را رها کند و به دنبال درک شرایط موجود خواهد بود.
۱۱. استفاده از سبک مقالات Reader’s Digest:
اگر به مقالات انگلیسی علاقه داشته باشید حتما مجله Reader’s Digest را هم به خوبی میشناسید. این مجله یکی از مجلههای انگلیسی جذاب است که مطالب بسیار خوبی در آن منتشر میشود. بر اساس گفتههای جان کپلز یکی از کپی رایترهای مشهور، شما میتوانید بعد از مطالعه مقالات این مجله از آن ایده بگیرید و ببینید سبک نوشتههای آن چه کمکی میتواند به شما بکند.
این مقالات مبتنی بر حقیقت هستند.
تلگرافی هستند، یعنی به صورت کوتاه و مختصر نوشته شدهاند
خاص هستند.
وابستهاند و باعث ایجاد حس کنجکاوی در افراد میشوند.
به مثال زیر توجه کنید.
دمیان فارن ورث و موریس که جزو وبلاگنویسان مشهور هستند از این فرمول در نوشتن پستهای وبلاگی خود استفاده کردهاند. درس هایی که این افراد از تجربه کار با این فرمول به دست آورده اند بسیار جذاب و قابل ملاحظه است:
- جمله آغازین شما باید کوتاه باشد. تا جایی که میتوانید از جملات کوتاه استفاده کنید.
- یک نقل قول نادرست میتواند خواننده را برای همیشه از وبلاگ دور کند
- یک داستان عالی در میان بینظمی آغاز میشود.
- شما باید چندین بار مطلب بنویسید تا بتوانید به موضوع جذابی دست پیدا کنید.
۱۲. ۵ بخشی که هر داستان بازاریابی عالی باید داشته باشد( سونیا سیمون):
- شما به یک قهرمان نیاز دارید
- به یک هدف واضح و مشخص نیاز دارید
- به یک درگیری و کشمکش نیاز دارید
- به یک مربی نیاز دارید
- به یک پند مفید نیاز دارید.
شما هم میتوانید همانند سونیا سایمون از این ۵ عنصر در نوشتههای خود بهره ببرید. بخش کشمکش یا درگیری با فرمول بیان مشکل- تحریک کردن- حل کردن همخوانی بسیار زیادی دارد. بخش مربی این فرمول با فرمول (قبل- بعد- پل) که در ابتدای مقاله ذکر کردیم میتواند همخوانی داشته باشد. همه این ۵ عنصر به همراه هم میتوانند سبک داستانسرایی عالی برایتان ایجاد کنند. شما میتوانید از این روش برای ایجاد پستهای وبلاگی، صفحات فرود و سایر بخشهای مرتبط استفاده کنید.
۱۳. نوشتن برای یک نفر:
تبلیغات خوب از طرف یک نفر برای فرد دیگری نوشته میشود. این نقل قول از طرف Fairfax Cone یکی از رهبران پیشرو در حوزه کپی رایتینگ است. نکته مهمی که میتوان از صحبتهای او دریافت این است که شما باید مخاطب و خواننده ایدهآل خود را بشناسید. ببینید پرسونای هدف شما چه کسی است و برای او مطلب بنویسید.
۱۴. ۳ دلیل برای سه چرا:
چرا شما بهترین هستید؟
چرا من باید به شما اعتماد کنم؟
چرا باید همین حالا از شما خرید کنم؟
پاسخ دادن به این سه سوال شما را به ایدههایی میرساند که همه کپی رایترها تلاش دارند بدان دست یابند. پاسخ به سوالات چرایی در نوشتن متنهای تبلیغاتی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از خودتان بپرسید چرا زمانی که کاربر میداند رقبای من بهتر از من هستند و هیچ تفاوتی بین من و آنها وجود ندارد باز هم باید از شرکت من خرید کنند؟
۱۵. ستاره- داستان- راه حل(Star – Story – Solution)
ستاره- کاراکتر اصلی داستان شما
داستان- خود داستان
راه حل- توصیف اینکه کاراکتر داستان چگونه در نهایت بر مشکلات فائق میآید
نیازی نیست این فرمول را همینگونه که هست خطی به کار ببرید. شما میتوانید داستان خود را بگویید و همزمان ستاره خود را هم معرفی کنید. کاراکتر اصلیتان هر چیزی میتواند باشد (محصولات/ خدمات/ ایدهها و حتی خود خواننده)
۱۶. ستاره- زنجیر- قلاب (Star – Chain – Hook)
ستاره: محصولات، خدمات یا ایدههای شما
زنجیر- یک سری از حقایق، منابع، مزایا و دلایل
قلاب ها- استفاده از دکمههای فراخوان اقدام به عمل یا همان Call to action
نکته کلیدی این فرمول وجود زنجیر در آن است. شما باید موضوع جذابی در اختیار خواننده قرار دهید تا بتوانید نظرش را به خود جلب نمایید. حقایق درست، منابع، مزایا و دلایل میتوانند در رسیدن به این هدف شما را یاری کنند.
۱۷. آگاهی- درک-اعتقاد- فعالیت(ACCA):
آگاهی- نمایش موقعیت یا مشکل
درک-کمک به خواننده برای درک اثراتی که راه حلتان دارد. راهحلی که برایشان دارید را توضیح دهید.
اعتقاد- تمایلی در مخاطب ایجاد کنید تا به راهحل شما اعتقاد راسخی پیدا کند.
فعالیت یا اقدام- call to action
نمونه دیگر فرمول بالا، تمرکز بر روی درک است. از آنجایی که سایر فرمولها موقعیت را توصیف میکنند و داستانسرایی مینمایند این گزینه به عنوان یک راهحل تشخیصی عمل میکند. این همان چیزی است که رخ میدهد و چیزی است که بر روی شما اثر میگذارد. زمانی که چنین فرمولی به درستی به کار میرود، گام درک میتواند به ایجاد اعتقاد و سپس اقدام به یک فعالیت خاص منجر شود.
۱۸. فرمول ۴-۳-۲-۱ برای متنهای ترغیب کننده:
۱. چیزی که برای شما آماده دارم
۲. کاری که این محصول یا خدمات برایتان انجام میدهد
۳. من چه کسی هستم؟
۴. شما بعد از شناخت من چه باید بکنید؟
این فرمول ۴ سوالی هم ارتباط بسیار تنگاتنگی با داستانسرایی دارد. بعد از اینکه داستان خودتان را گفتید و مزایای کارهایتان را توصیف کردید؛ میتوانید اعتبار و هویت خودتان را به خواننده نشان دهید. اینکه شما چه کسی هستید و چرا باید خواننده به حرفهای شما گوش فرا دهد. این بخش را به خوبی و به اندازه کافی توضیح دهید و سپس از Call to action در گام نهایی استفاده کنید.
۱۹. خوب، بعد چه؟
هر وقت که میخواهید متنی برای مخاطب خود بنویسید از خودتان بپرسید خوب بعد چه؟ هلن نسترنکو، به خوبی از این فرمول استفاده کرده است. به جمله زیر توجه کنید.
چاقوهای ما تیزترین تیغههای جهان را دارند.
خوب بعد چه؟ شما میتوانید به سرعت مواد را ببرید و آنها را برای پخت و پز آماده سازید. شما برای تست اینکه توییت یا پاراگراف ارزشی برای خواننده دارد یا خیر میتوانید از این فرمول استفاده کنید. چرا خواننده باید به چیزی که نوشتهاید توجه کند؟ شما باید مزایای قابل توجهی برای کاربران فراهم کنید.
۲۰. AICPBSAWN:
Attention( توجه): بزرگترین مزیت، بزرگترین مشکلی که میتوانید حل کنید
Interest( تمایل و علاقه): چرا افراد باید به چیزی که من میگویم علاقهمند باشند.
Credibility( اعتبار، قابل قبول بودن): چرا افراد باید به شما اعتماد کنند.
Prove( تایید): تایید کنید چیزی که ادعایش را دارید کاملا درست است.
Benefits(مزایا): همه مزایایی که در اختیارشان قرار میدهید را فهرست کنید.
Scarcity( کمیاب بودن): حس کمیاب بودن را در مشتری ایجاد کنید.
Action( اقدام): دقیقا به آنها بگویید چه کاری باید انجام دهند.
Warn( هشدار دادن): به آنها بگویید اگر این فعالیت را انجام ندهند چه اتفاقی رخ میدهد.
now( حالا): آنها را تشویق کنید همین حالا فعالیت مد نظرتان را انجام دهند.
این گزینه یکی از فرمولهای طولانی اما مفیدی است که میتوان برای کپی رایتینگ از آن استفاده کرد. یک گزاره ارزشی منحصر به فرد میتواند به تنهایی یک ایده برای کپی رایتنیگ باشد. اما شما میتوانید از زوایای منحصر به فردی به محصولات، خدمات و ایدههایی که در سر دارید نگاه کنید.
زمانی که میخواهید از این فرمول برای رسانههای اجتماعی استفاده کنید میتوانید بخشهای خاصی از آن را انتخاب کنید و به کار ببرید.
۲۱. رشته های مروارید (String of Pearls):
یک سری داستان ترغیبکننده را کنار هم، همانند یک رشته بگذارید و آن را در اختیار مخاطب خودتان قرار دهید. این فرمول چه چیزی را به یادتان میآورد؟ بله فهرستها… پستهای فهرستوار، ریشه در این فرمول کپی رایتنیگ دارند. اگر این پستها مناسب استراتژی بازاریابیتان نیست میتوانید با کنار هم قرار دادن نظرات مشتریان و مزایا و عناصر منحصر به فرد جهت متفاوتی برای صحبت کردن داشته باشید. موضوع خستهکننده را به یک موضوع جذاب تبدیل نمایید.
۲۲. The Fan Dancer:
بدون اینکه واقعا بخواهید در مورد چیزی توضیحی ارائه دهید خاص باشید. این فرمول از جزییات خاص برای ایجاد کنجکاوی در مخاطب استفاده میکند اما هرگز هیچگونه اطلاعاتی در مورد اینکه آن موضوع جذاب چیست ارائه نمینماید. برای اینکه مخاطب منظور شما را درک کند باید بر روی ادامه مطلب کلیک کند و شروع به مطالعه باقی داستان نماید.
۲۳. فرمول The Approach:
رسیدن به مشکل(Arrive)
پیشنهاد یک راه حل (Propose)
ترغیب و تشویق کاربر به اینکه چرا راه حل شما مناسب است(Persuade)
اطمینان دادن به اینکه راه حل شما قابل اعتماد است(Reassure)
تبدیل یک فرصت احتمالی به فروش(Orchestrate)
درخواست سفارش یا پاسخ(ask)
اگر تا به حال با فروشندگان سرو کار داشتهاید حتما بخشهایی از این فرمول برایتان آشناست. به چنین شرایطی فروش نرم هم میگویند. این فرمول تلاش میکند تا در نهایت به بخشask برسد، اعتماد را بین خوانندگان ایجاد کند و به دنبال بهترین زمان برای ایجاد فروش است. گامهای کوچک این چنینی میتواند شامل گامهای متعددی در قیف بازاریابی باشد یا اینکه بخشی از یک محتوای طولانی با اشکال مختلف برای خواننده باشد.
۲۴. گوهر باب استون:
کار خود را با بیان قدرتمندترین و بهترین مزایای محصولات و خدمات آغاز نمایید. سپس به توسعه مهمترین مزایا بپردازید. دقیق صحبت کنید و جزییات چیزی که قرار است به مخاطب بدهید را بگویید. همه ویژگی ها و مزایا را بیان نمایید.
به کمک یک متن حامی، از همه حرفهایی که زدهاید، حمایت کنید.
به مشتریان بگویید اگر کاری که شما میخواهید را انجام ندهند چه چیزهایی را از دست میدهند.
مهمترین مزایای محصولات و خدماتتان را خلاصه کنید.
call to action خود را ایجاد کنید. مثلا به آنها بگویید همین حالا پاسخ دهند و دلیل منطقی و بسیار خوبی برای این کار ارائه کنید. Steve Slaunwhite این فرمول را در کتاب خود با نام The Everything Guide to Writing Copy به اشتراک گذاشته است. حتما از نام فرمول حدس زدهاید که ریشه ابداع این فرمول به باب استون باز میگردد.
۲۵. مدل ۶+۱ :
- بافت و زمینه
- توجه
- تمایل و درخواست
- خلا
- راه حل
- call to action
- اعتبار و قابل قبول بودن
شش آیتم از هفت آیتمی که در این فرمول وجود دارد همان مسیری که فرمول Before-After-Bridge طی میکند را داراست و به خواننده کمک میکند زندگی همراه با محصول یا خدماتتان را تصور نماید. عنصر کلیدی دیگری که به این فرمول اضافه شده اعتبار و قابل قبول بودن است. شما میتوانید همه کارهای بالا را انجام دهید اما بدون وجود اعتبار هیچ مزیتی به دست نخواهید آورد.
۲۶. فرمول UPWORDS:
تصویری از کلمات یا جملات توصیفی و مرتبط. این فرمول از طرف Michel Fortin بیان شده است. او در بررسیهای خود دریافت استفاده از برخی از کلمات رایج که باعث ایجاد تصویرسازی یا ایجاد مثال در ذهن مخاطب میشود، میتواند به درک معنای بازاریابی کمک کند.
۲۷. فرمول OATH:
این فرمول نشاندهنده چهار مرحله از آگاهی بازار از محصولات، خدمات و ایدههایتان است.
Oblivious( بیتوجهی)
Apathetic( بیتفاوتی)
Thinking( تفکر)
Hurting( به درد آوردن)
این فرمول به هدایت متن شما کمک میکند زیرا باعث میشود بر روی خواننده و نیازهایش تمرکز کنید. آنها در چه مرحلهای از هوشیاری و آگاهی از محصولات قرار دارند؟ این طیف از بیتوجهی تا به نیاز به یک راه حل متفاوت خواهد بود. دانستن اینکه مخاطب شما کجای این طیف است میتواند به جهتگیری متن هم کمک کند.
نکتههای کپی رایتینگ:
Demian Farnworth یکی از وبلاگنویسان و کپی رایترهای خوبی است که مفهوم نوشتن را به خوبی درک کرده و از آن استفاده میکند. او بارها و بارها مسائل مرتبط با کپی رایتنیگ را توضیح داده است. یکی از عالیترین گزینهها و فرمولهای موجود از این شخص،literary devices است. این موارد سبکها و فرمتهای نوشتن متنهای تبلیغاتی جذاب هستند. بیشترشان به صورت ناخودآگاه عمل میکنند. او در وبلاگش ۲۱ مورد ضروری را فهرست کرده است که ما در ادامه تنها پنج مورد را با هم مرور می کنیم:
۱. استفاده از ربط دهندههای اضافی:
“اگر طناب یا چاقو یا سم یا آتش یا جریانهای خفه کننده وجود داشته باشد، من آن را تحمل نخواهم کرد
شکسپیر
۲. ساختار معکوس:
انسانها باید به جنگهایشان خاتمه دهند در غیر این صورت این جنگها هستند که پایانبخش زندگی انسانها خواهند بود.
۳. تکرار ساده جملات و عبارات:
هرگز تسلیم نشوید؛ هرگز، هرگز، هرگز، هرگز در هیچچیزی چه بزرگ و چه کوچک تسلیم نشوید.
۴. تکرار در ابتدا
دنیای دیوانهکننده، پادشاهان دیوانهکننده و ترکیب دیوانهکننده
شکسپیر
۵. تکرار در انتها
چیزی که پشت سر ما قرار دارد و چیزی که قبل از ما قرار داشته در مقایسه با چیزی که درونمان است بسیار ناچیز است.
نتیجه گیری:
شما تنها فردی هستید که میتوانید بهترین فرمول را برای متنهای تبلیغاتی خود کشف کنید. نقاط قوت خود را بشناسید و ببینید در چه مواردی عملکرد بهتری دارید. فرمولی را بیابید که برای شما و مخاطبانتان کارساز است و میتواند شما را به جایگاهی که دوست دارید برساند.
شما از چه فرمولی برای کپی رایتینگ استفاده میکنید؟ کدام یک از فرمولهای این لیست را دوست داشتید؟ فکر میکنید فرمول دیگری هم باقی مانده است؟ اگر دوست داشتید آن را با ما هم به اشتراک بگذارید.