همه ما می دانیم که روش های زیادی برای دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی آنلاین وجود دارد. برای این کار شبکه های اجتماعی مختلفی مانند توییتر، فیس بوک، لینکداین، تلگرام و اینستاگرام وجود دارند که رایگان هستند و بسیاری از افراد و صاحبان کسب و کار از آن ها استفاده می کنند. با این حال، حتی زمانی که از این خدمات رایگان استفاده می کنیم باز هم باید زمان و منابعی را برای کارهای خود اختصاص دهیم. با وجود روش های متفاوت بازاریابی، مخاطبان متعدد و روش هایی که برای بازاریابی این افراد وجود دارد یک کمپین دیجیتال مارکتینگ به برنامه ریزی بیشتر و بینش دقیق تری نسبت به کمپین های بازاریابی سنتی نیاز دارد.
بر اساس تجربه هایی که در این حوزه به دست آورده ایم، می توانیم کمپین های بازاریابی دیجیتال را به ۶ بخش به همراه ابزارهای مورد استفاده تقسیم کنیم.
۶ بخش اصلی کمپین دیجیتال مارکتینگ
۱. تعریف مشتریان
۲. تعریف اهداف
۳. طراحی و ایجاد محتوا
۴. ایجاد تقویم پیام رسانی
۵. تعریف اندازه گیری ها
۶. اجرای برنامه
۱. تعریف مشتریان (پرسونای مخاطب)
میزان اطلاعاتی که از مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه خود داریم در این مسیر می تواند کمک شایانی نماید. هر چقدر میزان اطلاعاتی که در مورد مشتریان خود به دست می آوریم بیشتر باشد، بیشتر از قبل می توانیم آن ها را جذب کنیم و از زبانی که آن ها تحسین می کنند استفاده کنیم، همچنین از این طریق می توانیم به وسیله جاهایی که زمان آفلاین و آنلاین خود را در آن سپری می کنند بازاریابی کنیم و محصولاتی که به دنبالش هستند را طراحی نماییم.
بازاریابی دیجیتال این اجازه را به ما می دهد که از پیام های اصلی یکسان در کانال های آنلاین متفاوت استفاده کنیم و بر حسب زمینه و بافتی که پیام به کار می رود تغییرات جزئی در آن ایجاد نماییم.
روش های زیادی برای پژوهش و کسب اطلاعات درباره مشتریان فعلی و احتمالی وجود دارد.
نظرسنجی مشتریان فعلی:
نظرسنجی های آنلاین:
یک روش ساده در این شرایط، استفاده از گزینه فرم در گوگل داکس است . به کمک این روش می توانیم نظرسنجی های آنلاین راه اندازی کنیم و از مشتریان خود در مورد انگیزه هایی که دارند، اینکه چه کسانی هستند و در سایت به دنبال چه چیزی هستند سوال کنیم.
همچنین می توانیم از سایت های زیر استفاده کنیم:
Surveys.ie
PollDaddy.com
SurveyMonkey
اطلاعات را ثبت کنیم:
از مشتریان اجازه بگیریم و نظر آن ها را در مورد محصولات یا خدمات ثبت نماییم. برای این کار می توانیم صدایشان را ثبت کنیم یا فیلم ویدئویی از آن ها بگیریم. همچنین می توانیم از آن ها درخواست کنیم رقبای ما را توصیف کنند. لازم است به زبانی که مورد استفاده قرار می دهند توجه داشته باشیم. نحوه استفاده از محصولات توسط مشتریان ممکن است با نحوه استفاده ما متفاوت باشد. پس باید به این موضوع نیز دقت کنیم.
نظرات موجود را بخوانیم:
ایمیل های پشتیبانی و فروش، کوئری های سایت/ وبلاگ و کوئری های تلفن همراه را فراموش نکنیم و به صورت مداوم چک کنیم تا ببینیم مشتریان چه دغدغه هایی دارند و چه سوالاتی پرسیده اند. بهتر است شرکت های تازه تاسیس، به سوالاتی که افراد از رقبای شان در انجمن ها و شبکه های اجتماعی همچون توییتر و لینکداین می پرسند دقت کنند.
کاربرگ های سوالات:
در شرایطی می توانیم ارتباط بین خود و مشتریان را درک نماییم که قادر باشیم به سوالات زیر پاسخ دهیم.
باید این سوالات را از خود بپرسیم :
• چه داستانی از شرکت ما را می توان به کمک سایر افراد توسعه داد و منتقل نمود؟
• نقاط تماس بین ما و مشتریان چه چیزی است؟
• اگر مشتری از محصولات شرکت ما استفاده کند چه پاداش احساسی و عاطفی دریافت می کند؟
• چه محصولات و خدمات دیگری توسط مشتریان مورد استفاده قرار می گیرد که مکمل محصولات و خدمات ما است؟
• مشتریان بالفعل و بالقوه ما، زمان خود را در چه سایت هایی سپری می کنند؟
• چه عبارات و کلماتی را در این سایت ها برای توصیف نیازهای خود استفاده می کنند؟
• رتبه ای که وب سایتمان برای این عبارات و کلمات دارد چقدر است؟
• افراد مهم آنلاینی که می توانند بر روی مشتریان بالفعل و بالقوه ما تاثیر بگذارند چه کسانی هستند؟
• برای اینکه بتوانیم توسط این افراد منشن شویم چه کاری باید انجام دهیم؟
• چه کسی به ما و رقبای مان لینک می دهد؟
• رسانه های سنتی که می توانند در ایجاد شهرت و پوشش آنلاین به ما کمک کنند چه چیزهایی هستند؟
• آن ها برای توسعه و منتشر کردن داستان ما به چه چیزی نیاز دارند؟
ابزارهای دیجیتال مارکتینگ
گوگل ادپلنر (Google Adplanner) جایی که افراد آنلاین هستند و ترافیکی به سمت سایت ارسال می کنند را شناسایی می کند. گوگل آلارت نیز این اجازه را به ما می دهد که جستجویی را اجرا کنیم و نتایج موجود را به هنگام منشن شدن رقبا، صنعت و سایت خودمان به صورت ایمیل دریافت نماییم.
۲. تعریف اهداف موجود:
در این مرحله باید اهداف موجود را تعریف کنیم و بدانیم که اهدافی که برای کمپین دیجیتال در نظر گرفته ایم دقیقا چه چیزی است؟
نمونه های زیر را بخوانیم:
وبسایت:
• افزایش ترافیک به سایت
• افزایش رتبه بندی سایت برای کلمات و عبارات خاص در گوگل
• فروش محصولات بیشتر
• سپری کردن زمان بیشتر در سایت توسط مشتریان
• فروش محصولات خاص بیشتر به سایرین
• دریافت لینک بیشتر به سایت
• اشتراک گذاری مقالات یا آیتم های بیشتر از طریق فیس بوک یا توییتر
• تبلیغ ارزان تر و کلیک بیشتر
وبلاگ ها:
• دریافت کامنت های بیشتر در وبلاگ
• لینک بیشتر به پست های وبلاگی
• اشتراک گذاری بیشتر پست ها
فیس بوک:
• به دست آوردن طرفداران بیشتر در صفحات فیس بوکی
• افزایش نرخ تبدیل
• افزایش تعامل به ازای پست در صفحات فیس بوکی( لایک ها و کامنت ها)
• جلب توجه افراد به تب های خاص
• فروش مستقیم از طریق فیس بوک
• ارسال ترافیک بیشتر به سمت سایت
توییتر:
• به دست آوردن فالوورهای بیشتر
• به دست آوردن منشن ها و پاسخ های بیشتر
• به دست آوردن RT بیشتر
• ارسال ترافیک بیشتر به سمت سایت
لینکداین:
• به دست آورد مخاطبان جدید
• معرفی های جدید
• به دست آوردن سرنخ ها و شرکت های جدید
شهرت و اعتبار:
• تغییر درک افراد از شرکت ( از منفی به خنثی و از خنثی به مثبت)
• دریافت منشن های بیشتر بر روی توییتر، فیس بوک و وب ( بحث ها، انجمن ها و وبلاگ ها)
همانطور که همه می دانیم اهداف عمومی نیز برای شرکت ها وجود دارد. اگر قبلا برای کسب و کار خود بازاریابی آنلاین انجام نداده باشیم انجام دادن کارهای بزرگ کمی دشوار خواهد بود. به عنوان مثال اینکه بخواهیم ۱۰۰ طرفدار جدید در روز پیدا کنیم یا ۱۰۰ فروش جدید در ماه داشته باشیم کمی سخت خواهد بود. به همین خاطر بهتر است اهداف مناسبی برای یک یا دو ماه ایجاد کنیم و آن ها را بسنجیم.
۳. تولید محتوا:
در این مرحله از ارتباط، نیازی به پیام هایی مانند ما عالی هستیم و همین الان محصولات ما را بخرید، نداریم. در عوض، باید ناشر و تبلیغ کننده باشیم. خلق و ایجاد چیزی که مورد استفاده قرار می گیرد و می تواند به افراد کمک کند بسیار است.
ما در عصری زندگی می کنیم که تولید محتوا یک ایده دموکراتیک است و توزیع آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اگر محتوای خوب و مناسبی تولید کنیم ، جامعه ای که به صورت آنلاین در آن حضور داریم آن را توسعه می دهد و حتی می تواند قدرت بیشتری به آن ببخشد.
از تولید محتوای خود چه انتظاری داریم؟
اگر قصد داریم زمان و منابع خود را صرف تولید محتوایی کنیم که به آن نیاز داریم، در ابتدا باید هدف نهایی خود را از این کار مشخص کنیم. باید بدانیم که اگر قصدمان تغییر متن سایت است، باید پست های وبلاگی بنویسیم، بر روی استاتوس های فیس بوکی یا توییتری کار کنیم، تمامی این ها هدف و منظوری دارند.
ما اینکار را برای کسب وکارتان و رشد آن انجام می دهیم. به این فکر کنیم که هدف و منظورمان از انجام این کار چیست؟ به کمک محتوای تولید شده، می توانیم اتوریتی خود را به افراد نشان دهیم.
به چه افرادی می خواهیم انرژی بدهیم؟
بهتر است جمعیت را فراموش کنیم و از خود بپرسیم می خواهیم برای چه کسانی محتوای عالی و ناب تولید کنیم و به خاطر این محتوای عالی چه افرادی با ما تعامل می کنند و حتی به بازاریابی دهان به دهان کمک می کنند؟ بازار اصلی محصولات و خدمات ما کجاست و این بازار در دنیای آنلاین چگونه است؟
می توانیم از سیستم تبلیغات فیس بوک برای درک حجم افرادی که به آن ها علاقه داریم و با آن ها تعامل داریم استفاده نماییم. به کمک این تبلیغات می توانیم حجم مخاطبان را تا ۳۰ درصد از تمامی کاربران اینترنتی افزایش دهیم.
پس از اینکه قصد و منظور خود را برای کار کردن بر روی رسانه های آنلاین دریافت کردیم و متوجه شدیم که چه افرادی با ما تعامل دارند، می توانیم برنامه ای را برای این کار توسعه دهیم و بررسی کنیم که چه محتواهایی را می توانیم ارسال کنیم. نمی توانیم هیچ کاری را به صورت تصادفی انجام دهیم . نداشتن ساختار مناسب ممکن است به نظر سرگرم کننده برسد اما داشتن برنامه ریزی دقیق و درست به ما کمک می کند پیام های خود را حفظ کنیم و نحوه انجام کار را بسنجیم . زیرا این کار به افراد اجازه می دهد ارتباط راحت تری داشته باشند و بدانند با افرادی تعامل دارند که از برنامه های دقیق و درست استفاده می کنند. تم ها می توانند دارایی های آموزشی طولانی مدت باشند که درآن تخفیف ها، پیشنهادات و نکات مفید برای استفاده از محصولات و خدمات بیان می شود. تم ها به ما اجازه می دهند بدون استفاده از به روزرسانی های یکسان، پیام کلی خود را تکرار کنیم.