۱۰قانون طلایی برای طراحی لوگو از دیدگاه متخصصین برندینگ [قسمت دوم]

لوگو نماد و معرف برند است که معمولا قضاوت اولیه مشتریان بر اساس آن صورت می گیرد، به همین دلیل طراحی لوگوی خلاقانه از اهمیت زیادی برخوردار است.
طراحی یک لوگوی بی نقص نیازمند مهارت های پیچیده ی طراحی، نگرش خلاقانه، پشت کار و مهارت های متعدد دیگر است. هر طراح لوگو می تواند برای یک هدف خاص لوگو طراحی کند، اما این که یک نفر بخواهد تمامی اهداف و زمینه های مورد نظر را تنها در یک لوگو به کار بگیرد نیازمند وقت و مهارت زیادی است.

در مقاله قبلی به ۲ مورد از ۱۰ قانون طلایی متخصص معروف David Airey پرداختیم، و در این مقاله قصد داریم ۸ مورد دیگر را مطرح کنیم.

گرچه طراحی لوگو زیر مجموعه ی کوچکی از دنیای برندینگ است، اما لوگو و مارکِ یک برند به عنوان یک نقطه مرکزی برای بیشتر طرح های دنیای برندینگ شناخته می شود.

۳- کار ها را به صورت سیاه و سفید انجام دهیم

عدم استفاده از رنگ های متعدد تا پایان پروژه، باعث می شود عمده تمرکزمان بر روی اساس و پایه ی ایده باشد تا این که به رنگ های لوگو فکر کنیم. یک ایده ضعیف توسط پالت رنگ تقویت نمی شود، اما اگر یک ایده خوب باشد حتی بدون رنگ هم خوب باقی می ماند. یک لوگو و نماد بدون نقص را تصور کنید، کمی به آن فکر کنید، قبل از اینکه رنگ آن به ذهن مان خطور کند اصل لوگو را در ذهن خود مجسم می کنیم. این خطوط، اَشکال و ایده هستند که به ذهن می رسند نه یک پالت رنگ. این نماد مجسم شده می تواند یک سیب گاز زده، سه خط موازی، چهار دایره ی متصل در یک خط افقی یا چیز های دیگر باشد.

۴- شایستگی و مناسبت طرح را حفظ کنیم

باید علائم و نشانه های به کار رفته در لوگوی طراحی شده با ایده ها و فعالیت های مرتبط با کسب و کار هم خوانی داشته باشند. استفاده از حروف زیبا و شیک در یک لوگو، ما را بیشتر به یاد یک رستوران مجلل می اندازد تا یک مرکز نگهداری کودکان، و قطعا یک پالت رنگ با رنگ های شب تاب صورتی و زرد یاد آور اداره ی امور بازنشستگان نیست.

درج علامتی که مشابه صلیب شکسته ی نازی ها است و ربطی به صنعت و هدف مربوطه ندارد، موفق نخواهد بود. مثال هایی که مطرح کردیم کاملا واضح هستند. هر چقدر طرح و ایده ی پایه ی ما بیشتر معرف هدف خواسته شده باشد، فروش آن نیز ساده تر خواهد بود. قسمت فروش چالش بر انگیزترین قسمت این شغل است، زیرا وظیفه ی طراح تنها طراحی نیست، بلکه باید قدرت فروش طرح خود را نیز داشته باشد.

۵- یاد آوری آسان لوگو را جزء اهداف خود قرار دهیم

سادگی باعث شناخت می شود، به خصوص زمانی که برند های رقیب زیادی برای جلب توجه افراد وجود دارند. ما باید این فرصت را ایجاد کنیم تا افراد تنها با یک نگاه سریع و به یک چشم به هم زدن، برند ما را به یاد بیاورند. و این امر با یک لوگوی پیچیده و پر از جزئیات امکان پذیر نیست. برای ایجاد یک علامت تجاری باید بر روی مفهوم و تصویر کلی آن تمرکز کرد. این لوگو نباید پیچیده باشد زیرا ممکن است از آن در مکان های متعدد با اندازه های متفاوت استفاده کنیم و همچنین احتمال دارد تا این لوگو در آینده کاربرد های زیادی داشته باشد. برای مثال این لوگو ممکن است با اندازه ی بسیار کوچک در مرورگر وب باشد و یا در اندازه ای بزرگ بر سر درِ یک برج عظیم باشد.

۶- برای متفاوت بودن تلاش کنیم

هنگامی که رقیبان ما در حال کار بر روی یک ایده و طرح یکسان، با سبک حروف مشابه و رنگ های تکراری هستند، وقت آن است تا با ارائه طرح و ایده ای متفاوت و منحصر به فرد، تمامی رقبا را از میدان خارج کرده و مشتری را نسبت به ایده ی خود متقاعد کنیم.
اما مشابه بودن ایده ها و طرح ها در بازار به این معنا نیست که کارمان آسان است، زیرا متقاعد کردن مشتری برای خرید طرحی که با همه جا یکسان نیست کار سختی است. تنها مشتریان شجاع و با فکر باز حاضر به این کار می شوند. با نشان دادن تصورات و ایده ی خود به طرز صحیح و تاثیرگذار، می توانیم نوع مشتری دلخواه خود را پیدا کرده و طرح خود را به فروش برسانیم.

۷- سعی کنیم افراد بسیار زیادی ما را بشناسند و خود را محدود نکنیم

کم پیش می آید یک لوگو به تنهایی باعث موفقیت یک برند شود، بلکه مواردی مثل وبسایت، کارت تجاری، اپلیکیشن و … را نیز باید در کنار آن استفاده کنیم. به همین دلیل برای متقاعد کردن مشتری باید روش های ارتباطی دیگری را نیز به کار بگیریم تا پس از اجرایی شدن طرح، لوگو و عوامل همراه آن به صورت موفق عمل کنند. این مسئله مانند این است که برای مدت طولانی به یک سری عادت ها خو گرفته باشیم_ باید بعد از مدتی آن ها را کنار گذاشته، اهداف و تصورات بزرگتری داشته باشیم و موفق شویم.

در اصول طراحی، این تصویر و هدف بزرگتر را باید در طراحی لوگو به کار گرفته تا مشتری را متقاعد کنیم. اما همیشه باید این مورد را در نظر بگیریم که اگر لوگو به تنهایی موفق نبود، عوامل همراه آن را طوری طراحی کنیم که عدم موفقیت لوگو را جبران کند. یکی از راه هایی که می توان تصویر تاثیر گذاری در ذهن مشتری ایجاد کرد و لوگو را در ذهن مردم هک کرد، استفاده از سبک حروف خاصی است که نه تنها سبب موفقیت لوگو و هدف مشتری باشد، بلکه در دنیای بازاریابی تیتر یک باشد.

۸- زیاد به جزئیات توجه نکنیم و خیلی دقیق نباشیم

نیازی نیست که لوگو به طور کامل نشان دهد کمپانی مورد نظر چه کاری انجام می دهد. حتی بهتر است زیاد اشاره ای به کار کمپانی نشود، زیرا هر چقدر این طرح مبهم تر باشد موفقیت آن پایدار تر خواهد ماند. اگر تجارت خانوادگی داریم، می شود در طرح مورد نظر نمادی از خانواده را به کار برد، اما نوع کار مورد نظر را به طور کامل توضیح داد. در عوض، می توانیم بیشتر به ویژگی های شخصیتی خود و این که چه کسی هستیم بپردازیم. بعد از مدتی، با توجه به نوع کار و تجارت و میزان موفقیت آن، مردم به معنای موجود در لوگوی ما می رسند و به رنگ و شکل آن عادت می کنند.

۹- به یاد داشته باشیم که نماد ها خیلی ضروری نیستند

دقت کنیم که یک نماد یا سمبل با نوشتاری خاص و سفارشی کار ما را راه می اندازد، به خصوص اگر نام کمپانی منحصر به فرد باشد، مانند گوگل، موبیل یا پیرلی. اما لوگویی که در محدوده ی کوچک باشد قطعا به کار ما کمک خواهد کرد. انتخاب لوگو می تواند به سادگی انتخاب یک حرف از میان یک کلمه باشد یا این که از نمادی مناسب استفاده کرد (اولویت ابتدا با شکل حروف است و سپس نماد). می توان همزمان از نماد و حروف استفاده کرد، به طوری که در امتداد یکدیگر قرار گرفته باشند.

اگر احساس کردیم که لوگوی طراحی شده، به دلیل استفاده از حروف بسیار ساده است، نیازی به طراحی دوباره ی آن نیست، زیرا خوانایی حروف و سادگی یک لوگو یکی از اصول اساسی طراحی آن است و اگر حروف موجود در لوگو با سبک صحیح و اصولی طراحی شده باشد، میزان موفقیت آن بسیار زیاد خواهد بود.

۱۰- کاری کنیم که مردم لبخند بزنند

اگر کمی لطافت طبع به کار خود اضافه کنیم، نه تنها باعث موفقیت در کار خودمان می شود و شور و هیجان آن را افزایش می دهد، بلکه باعث موفقیت بیشتر مشتری نیز می شود. البته نمی توان این مورد را در طراحی تمام تجارت ها (مثل چاقو سازی و دخانیات) استفاده کرد، اما اگر می خواهیم با چنین کمپانی هایی همکاری کنیم بحث آن متفاوت است. معمولا کار با تجارت هایی مانند شرکتهای قانونی و اقتصادی ملزم شخصیتی کمی جدی و کار سخت است، اما حتی در این نوع از شرکت ها نیز کمی حس شوخ طبعی با مشتری می تواند کارساز باشد.

اما در هر کاری تعادل لازم است. با این حال می توانیم ریسک کنیم و از جدی بودن خود کم کنیم و کمی احساسات برای تجارت خود به خرج دهیم. قطعا مشتریان نیز از کار با ما بیشتر لذت می برند.