تقریبا ۱۳۰۰ روزنامه به این پست اشاره کرده اند و بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر آن را در رسانه اجتماعی به اشتراک گذاشته اند. برای اینکه تصاویر بصری بهتری به دست آوریم، ما آدرس های آی پی منحصر به فردی را برای هر کدام از پروژه های این سایت قرار دادیم. در کمتر از یک هفته، این کمپین توسط ۲۰ ایالت در آمریکا ، ۲۵ کشور همچون آرژانتین، برزیل، دانمارک، فرانسه، ایتالیا و کره پوشش داده شد. نقشه زیر را به دقت بررسی کنید تا ببینید محتوای ویروسی در طول زمان چگونه تشکیل شده است:
هیچ شکی نیست که این پروژه از دیدگاه تعاملی بسیار موفق عمل کرده است اما چیزی که در این مورد بسیار جالب و جذاب است این موضوع است که عناصر بصری چگونه بر روی محتوای ویروسی تاکید کرده و توانسته است از مرزهای فرهنگی و صنعتی عبور کند. اگرچه این کمپین برای سازمانهای موجود در کالیفرنیا ایجاد شده بود اما توانست در رسانه های اجتماعی به سرعت رشد کند.برای اینکه محتوای ویروسی به موفقیت دست یابد باید چند عنصر را در خود داشته باشد.
این نوع محتواها باید ساده، غیر قابل پیش بینی، منسجم، معتبر، احساسی و تولید کننده یک داستان باشد. به عبارت دیگر روشی برای اینکار وجود دارد. زمانی که این روش برای پروژه ابرقهرمانان به کار رفت، نظریه کاملا درست بود. این کمپین بسیار ساده بود زیرا به تنهایی بر روی عناصر بصری تکیه داشت و نتیجه آن نیز غیر قابل پیش بینی بود زیرا قهرمانان هنوز در یک حالت تغییر یافته قابل شناسایی بودند. تصاویر به کار رفته منسجم بود زیرا آنها تصاویر ذهنی یکسانی را برای هر کسی که از آن استفاده می کرد چاپ کرده بودند.
این کمپین بسیار معتبر بود زیرا شامل آمارهای CDC ( مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری )بود. محتوای به کار رفته بسیار عاطفی و احساسی بود زیرا با قهرمانانی پیوند خورده بود که در میان افراد محبوب بودند. در مورد داستان، این پست بر روی دو سطح مختلف کار کرده است. در یک طرف، شامل مرجع فرهنگی است که گروه خاصی از طرفداران کتاب های کمدی را به خود جذب می کند. از سوی دیگر، این تصاویر بحث جهانی را در مورد نا امنی و تزلزل ایجاد می کند. اینکه افراد با داستان آن موافق باشند یا نباشند اصلا مهم نیست.
در هر دو مورد بحث هایی ایجاد شده است. بهترین ایده این است که بتواند بیشتر از یک داستان ظاهر شود. با این وجود باید به خاطر داشته باشید که یک نظم تحقیقاتی کلی برای محتوای ویروسی اختصاص داده شده است بنابراین توضیحات اضافی در این مورد نیز وجود دارد. در مطالعاتی که بر روی شباهت احساس های یوتیوب انجام شده است، لیمور شیفمن معتقد است که ویدئوهای ویروسی به طور عمده دارای ویژگی های مردم عادی،طنز، سادگی، تکرار و محتوای منحصر به فرد است. تحقیقات انجام شده دیگر پیشنهاد می کند که ویروسی بودن نتیجه محبوبیتی است که از جوامع آنلاین همگن سرچشمه می گیرد.
با اینحال بیشتر نظریه ها تمایل دارند بر روی یک عنصر کلیدی تمرکز کنند. اجازه دهید نگاهی به کار جان برگر که یک محقق خوب در این زمینه است بیندازیم. برگر به عنوان پروفسور و استاد دانشگاه پنسیلوانیا، بیشتر از ۱۵ سال از زندگی خود را به مطالعه تاثیر رسانه های اجتماعی بر روی رفتار ما اختصاص داده است. در یکی از این مطالعات، او تقریبا ۷۰۰۰ مقاله منتشر شده در نیویورک تایمز را مورد بررسی قرار داده است تا عناصری که باعث ویروسی شدن محتوا می شود را شناسایی کند.
نتایج او نشان می دهد محتوایی که بیشتر از سایر موارد به اشتراک گذاشته می شود معمولا مفید، شگفت آور و مثبت هستند اما از همه مهم تر این نوع محتواها بسیار احساسی و عاطفی اند. همانطور که مشاهده می کنید بیشتر محققان در یک موضوع با یکدیگر توافق دارند. یک ارتباط عاطفی برای به دست آوردن اشتراک در رسانه های اجتماعی ضروری است و یکی از بزرگترین اهداف برای بازاریابان امروزی کمک به برند برای ایجاد پیامی است که افراد دوست دارند به اشتراک بگذارند. موفقیت کمپین ابرقهرمانان نشان می دهد که چگونه محتوا با ایجاد شگفتی و علاقه می تواند اشتراک های زیادی به دست آورد. فاکتورهای زیادی وجود دارد که بر روی اشتراک محتوا تاثیر می گذارد. برای موفقیت یک کمپین باید عناصر زیادی کنار یکدیگر قرار گیرد. در ضمن برای مشاوره دیجتال مارکتینگ می توانید در شرکت تبلیغاتی کروشه در ارتباط باشید.