یکی از موارد ضروری که باید در مورد تجربه کاربری بدانید این است که UX استراتژی همه یا هیچ است. هیچ حد واسطی در مورد آن وجود ندارد. اگر کسی بخواهد به حد وسطی در تجربه کاربری دست پیدا کند حتما با شکست مواجه خواهد شد. اگر مدیر عامل شرکت شما در مورد بودجه اختصاص یافته برای پروژه تجربه کاربری نگران است بهتر است او را تشویق کنید این پست را به دقت مطالعه کند. برای اینکه بیشتر کارایی را از پروژه خود دریافت کنید باید بدانید که این فرآیند یک فرایند تکراری است. این موضوع بدین معناست که طراحی UX ممکن است نسبت به آنچه شما پیش بینی کرده اید زمان بیشتری را بگیرد زیرا باید فرایندهای تکراری مختلفی را انجام دهید تا مطمئن شوید نتایج با کیفیتی دریافت می کنید. به عنوان مثال سایت آمازون تلاش می کند فرایند تجربه کاربری را به شکل ثابت و مستمر بر روی سایت خود اعمال کند. آنها به طور مداوم در حال طراحی و بررسی دوباره عناصر مختلفی از سایت خود هستند تا بتوانند تجربه بهتری را برای کاربران خود فراهم آورند. حتما از خود می پرسید چرا اینکار را انجام می دهند؟ هرچقدر تجربه کاربری بهتر باشد نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری نیز افزایش پیدا خواهد کرد. عادت های مشتریان در طول زمان تغییر می کند و به همین خاطر آمازون تلاش می کند با شناسایی نواحی ضعیف تجربه کاربری و ایجاد تغییرات ضروری به این موارد پاسخ مناسبی بدهد. آنها نگاه دقیق تری به فرآیندهای موجود می اندازند و نقاط ضعف و قوت سایت خود را می سنجند. آنها تلاش می کنند موارد متعددی را امتحان کنند و از میان همه موارد بهترین گزینه را انتخاب نمایند.
۲.پژوهش در مورد کاربر یکی از بخش های ضروری در UX است:
بیشتر طراحان سایت به اشتباه تصور می کنند که همه کاربران به یک شیوه فکر می کنند و از یک روش برای انجام کارهای خود بهره مند می شوند. این موضوع به هیچ عنوان صحیح نیست و یک طراح سایت نباید چنین عقیده ای داشته باشد. تعصب های ناخواسته و طراحی نامناسب می تواند تاثیر بسیار بدی بر روی نتایج داشته باشد. زمانی که در حال بررسی و آزمایش طراحی خود از دیدگاه داخلی هستید، چشم پوشی کردن از حقایق بسیار ساده و آسان خواهد بود. بیشتر افراد فکر می کنند همه چیز را در مورد کسب وکار و نیز کاربران آن می دانند. واقعیت تلخ این است که کاربران شما در برخی از موارد دانش و علم کافی نسبت به مواردی که ارائه می کنید نخواهند داشت و اگر دانشی وجود داشته باشد محدود است. مشتریان شما اهداف و اولویت های خاص خود را در ذهن دارند و دوست دارند سایت را به سادگی و به سرعت کاوش کنند. به همین خاطر باید طراحی UX برای کاربران خارجی بهینه سازی شده باشد نه کاربران داخلی. (منظور از کاربران خارجی، کاربرانی است که در خارج از شرکت شما قرار دارند)
یک نمونه کلاسیک از این مورد Google Buzz است. قبل از آغاز به کار، Google Buzz توسط ۲۰۰۰۰۰ کارمند گوگل مورد بررسی و ازمایش قرار گرفت اما زمانی که منتشر شد و در اختیار عموم قرار گرفت نتوانست موفقیت زیادی کسب کند و با شکست مواجه شد. قابلیتی که توسط کارمندان گوگل مورد استفاده قرار گرفت و رضایت آنها را کسب کرد، برای کاربران خارجی(خارج از شرکت) رضایت بخش نبود و همین امر باعث ایجاد نتایج ضعیف در مورد آن شد. پس به این موضوع دقت داشته باشید. شما جای کاربران نیستید پس تجربیاتی که خودتان در مورد سایت یا سایر رسانه های دیجیتال به دست می آورید نمی تواند قابل مقایسه با تجربیات کاربران باشد. این موضوع بدین معنی است که شما باید پژوهش های لازم را در مورد کاربران خود انجام دهید تا بتوانید بینش دقیق و ضروری برای آنها فراهم آورید. برای انجام اینکار نمی توانید تنها بر روی پژوهش های بازار تکیه کنید.
۳. شما نمی توانید یک فرایند قطعی و استاندارد برای UX پیدا کنید:
شما قادر نخواهید بود مجموعه استانداردی از فرایندها را برای اجرای تجربه کاربری پیدا کنید و احتمال دستیابی به این موضوع بسیار غیرمحتمل است. این موضوع برای صاحبان کسب وکارهایی که کارمندانشان از فرآیندهای ثابت و محکم برای اینکار استفاده می کنند نگران کننده خواهد بود. یکی از جنبه های قدرتمند تجربه کابری، انعطاف پذیری آن است. هر چقدر رویکردهای UX بر روی بازخوردها و تاکتیک های مشتری مدار تمرکز نماید، موثرتر و کارآمدتر خواهد بود. کسب وکار شما منحصر به فرد است و مشتریانی که با شما تعامل دارند نیز منحصر به فرد هستند. به همین خاطر اگر تلاش می کنید از مجموعه ای از فرآیندهای استاندارد برای تجربه کاربری استفاده کنید ممکن است به نتایج دلخواه خود دست نیابید. کسب وکارهای خاص و مشکلات مشتریان باید با انعطاف پذیری حداکثری مورد بررسی قرار گیرند. باید این فرایند را در آغوش خود بگیرید. همه پروژه های موفق تجربه کاربری، تاکتیک های منحصر به فردی برای موفقیت خود داشته اند.
۴. طراحی UX چیزی بیشتر از طراحی UI است:
یک اشتباه و سوء تفاهم رایج در مورد تجربه کاربری این است که آن را همانند User Interface ) UI ) می دانند. مدیران کسب وکارها اغلب بر این باورند که طراحی تجربه کاربری تنها به معنی طراحی چند صفحه و فرم ساده است که می تواند تجربه کاربری بهتری فراهم اورد. اما باید بدانید که تجربه کاربری چیزی بیشتر از این است. طراحان زیادی وجود دارد که می توانند طراحی UI را به خوبی فراهم کنند و صفحات آنلاینی را ایجاد کنند که عملکرد خاصی را انجام می دهد. اما بدون داشتن اهداف UX و گرفتن بازخوردهای مناسب از مشتریان؛ این مورد نیز نمی تواند کارساز باشد. شما باید تصویر بزرگتری را در ذهن داشته باشید. در دنیایی که به طور مداوم در حال تغییر و دگرگونی است نمی توان تنها به طراحی یک صفحه بسنده کرد. یک نمونه خوب در این مورد رشد اینترنت اشیا(Internet Of Things) و ارتباط و ادغام خدمات و پلتفرم های مختلفی است. UI باید به عنوان بخشی از استراتژی UX در نظر گرفته شود. شما باید موارد بیشتر همچون استراتژی محتوا، تست قابلیت استفاده بودن، ایجاد استوری برد و دسترسی به موارد مختلف را انجام دهید. نتیجه نهایی در این گزینه این است که اختصاص دادن یک طراح UI خوب برای اجرای طراحی UX مناسب نخواهد بود و می تواند نتایج بدی به همراه داشته باشد.
۵ . برای اینکه طراحی تجربه کاربری موفق باشد نیازی به اصیل بودن نیست:
یکی دیگر از عقایدی که در میان طراحان تجربه کاربری وجود دارد این است که یک پروژه طراحی UX برای موفق بودن باید منحصر به فرد باشد. بیشتر طراحان بر این باورند که باید از روش های منحصر به فرد برای طراحی خود استفاده کنند و از طرح های ابداعی بهره مند شوند. چیزی که اینجا باید مد نظر داشته باشید این است که بیشتر طراحی های موجود مورد بررسی و ازمایش قرار گرفته اند و تجربه کاربری و موفقیت آن به اثبات رسیده است. این طرح ها ممکن است دقیقا با نیاز کسب وکار شما منطبق نباشد اما اصلاحات اندک می تواند مشکل را به سرعت حل کند. اگر دوست دارید از رویکردهای جدید برای طراحی خود استفاده کنید پس بهتر است در ابتدا طراحی های موجود را تست کنید و سپس طرح منحصر به فرد خود را ایجاد نمایید.
بخش دوم مقاله تجربه کاربری که به موارد بیشتری میپردازد را مطالعه کنید.